داریوش مهرجویی یکم اردیبهشت در سینما قدس و ایران به همراه مردم به تماشای «نارنجی‌پوش» می‌نشیند



سینمای ما- داریوش مهرجویی جمعه ساعت 17 در سینما قدس در کنار تماشاگران و تعدادی از عوامل فیلم به دیدن فیلم «نارنجی‌پوش» می‌نشیند. پس از آن نیز مهرجویی به سینما ایران خواهد رفت و در این سینما نیز به همراه تماشاگران فیلم را خواهد دید.مهرجویی جمعه ساعت 17 در سینما قدس، سینمای سرگروه «نارنجی پوش» حضور خواهد داشت تا ضمن تماشای فیلم با تماشاگران به صحبت بنشیند.فیلم سینمایی «نارنجی پوش» به سرگروهی سینما قدس در سینماهای پردیس آزادی،فرهنگ، پردیس ملت، برج میلاد، اریکه ایرانیان، ایران، جوان، پردیس زندگی، پردیس شکوفه، عصرجدید ،سپیده، ماندانا ، آستارا ، فلسطین، گلریز ، مرکزی، پارس، پایتخت، حافظ، کارون ،دهکده، پردیس تماشا و فرهنگسرای نور در حال نمایش است.

ایلوش خوشابه و امان منطقی از میان ما رفتند

ایلوش و امان منطقی

امان الله منطقي متولد 1312 تهران، فارغ التحصيل دانشكده افسري است. وي فعاليت سينمايي را از سال 1336 به عنوان تهيه كننده و نويسنده فيلم هاي مستند و تبليغاتي شروع كرد و در آن دوره حدود 700 فيلم ساخته است. او فعاليت در سينماي حرفه اي را از سال 1350 با كارگرداني فيلم «غلام ژاندارم» آغاز كرد...

ادامه نوشته

پس از «پس از باران»

علی مسعودی‌نیا- موسیقی گیلان از حوالی دهه ۳۰ شمسی، همواره محل فعالیت دو طیف اصلی بود که دو شیوه متفاوت را برای کار خود برگزیده بودند: گروه اول، موسیقیدانانی که رویکردشان به سمت اصالت و سنت‌گرایی بود و می‌کوشیدند تا آثاری منطبق بر ساختار فولکلور منطقه گیلان ارایه دهند و گروه دوم، موسیقیدانانی که تمایل داشتند با استفاده از پیشینه کهن موسیقایی گیلان، با جریان‌های روز همراه شوند و آثار مدرن‌تری را تولید کنند. «فریدون پور‌رضا» بدون شک مهم‌ترین چهره گروه اول طی نیم قرن اخیر بود. وی که در سال ۱۳۱۱ در «لشت نشا» متولد شد، از‌‌ همان ابتدای ورود به عرصه‌ موسیقی، به هنر سنتی «تعزیه‌خوانی» روی آورد و در عین حال نزد استادانی چون «غلامحسین بنان» و «سعادتمند قمی» ردیف آوازی موسیقی ایرانی را فرا‌گرفت و با افتتاح رادیو در گیلان، جزو نخستین هنرمندانی بود که فعالیت رسمی خود را با رادیو و تلویزیون ملی ایران آغاز کرد. «پور‌رضا» به اقتضای علایق و سلایق و نوع کارش، بیش از آنکه در راه شهرت گام نهد، عمده عمر خود را صرف احیای موسیقی بومی گیلان و انتقال آموزه‌های آن به نسل‌های بعدی کرد و در این مسیر، در سفرهای فرهنگی و برنامه‌های متعددی به مناطق مختلف ایران و جهان رفت. پژوهشگران موسیقی ایران حتما در سیر تحقیقی خود کارشان به موسیقی گیلان و مقالات ارزشمند «فریدون پور‌رضا» در مجموعه «گیلان‌نامه» افتاده‌است و قطعا می‌دانند که از معدود منابع مکتوب و قابل اعتماد در زمینه موسیقی گیلان و پیشینه تاریخی و فرهنگی آن است. گیلانی‌ها «پور‌رضا» را خوب می‌شناختند و ارج بسیاری بر کار‌هایش می‌نهادند، اما شاید در سایر مناطق ایران، نسل امروز تا پیش از هنرنمایی وی در تیتراژ و موسیقی متن سریال «پس از باران» او را چندان نمی‌شناختند. در این سریال بود که «پور‌رضا» در کنار موسیقی هوشمندانه «سعید انصاری» توانست بهترین اجرای کارنامه هنری خود را به گوش کل ایرانیان برساند. از دیگر آثار مهم او شش آلبوم آوازی-آموزشی «موسیقی گیلان و مازندران» است که تنها منبع شنیداری موجود از ردیف‌های آوازی خطه شمال ایران به شمار می‌رود. هر‌چند فقدان او در حقیقت مایه تحسر و اندوه هنر‌دوستان ایران است، اما به یقین آثار مکتوب و مسموع او میراثی نامیرا برای نسل‌های امروز و فردای موسیقی کشورمان خواهد بود.

پروانه معصومی: پشت‌صحنه فیلم‌های قبل از انقلاب سالم‌تر بود...

پروانه معصومی

پروانه معصومی بازیگر پیشکسوت عرصه تئاتر و سینما و تلویزیون در خصوص حاشیه‌های غیراخلاقی پشت صحنه برخی فیلم‌ها می‌گوید: من در محیط‌هایی که کار کردم خوشبختانه چنین مواردی را ندیدم، اما درخصوص بروز چنین مواردی از سوی برخی، باید بگویم چشم و هم‌چشمی و حسادت‌ها میان بازیگران زیاد شده است. یک بازیگر وقتی می‌بیند یکی دیگر از همکارانش سر پروژه‌های متعدد ظاهر می‌شود، حس حسادتش برانگیخته می‌شود و گاه برای اینکه به اندازه او پر رنگ ظاهر شود ممکن است رفتارهای نامناسبی هم انجام دهد.از سوی دیگر برخی از برنامه‌های تلویزیون با پرداختن بیش از حد به بازیگران و مصاحبه‌های یک ساعته با آنها، بر این جو دیده شدن دامن می‌زند. در این میان باید پرسید که مگر شهرت چقدر ارزش دارد که برای کسب آن اخلاق زیر پا گذاشته شود.
این بازیگر پیشکسوت که قبل از انقلاب نیز بازی داشته، با اشاره به اینکه فضای فعلی سینما در دست عده‌ای سودجو و غیرسینمایی است گفت: به جرئت می‌توانم بگویم پشت‌صحنه فیلم‌هایی که قبل از انقلاب ساخته می‌شد به مراتب از پشت‌صحنه‌های فیلم‌های امروز پاک‌تر و سالم‌تر بود.

استاد مشایخی به ملاقات کشاورز می‌رود

خبرگزاری فارس: مشایخی به ملاقات کشاورز می‌رود

 جمشید مشایخی: قرار است عصر امروز به ملاقات «محمد‌علی کشاورز» بروم.وی در ادامه در مورد اینکه این روزها پیشنهادی برای بازی در سریال، سینما و یا تئاتر دارید به فارس، گفت: چند پیشنهاد برای بازی در تئاتر دارم اما به دلیل مشکلات و بیماری نمی‌توانم در کاری حاضر شوم.

سالروز تولد پدرسالار سینمای ایران

کشاورز

با آرزوی سلامتی و طول عمر برای استاد محمدعلی کشاورز که اخیرا از بیمارستان مرخص شدند

طلسم آلبوم «ایرج» کی شکسته می‌شود؟



موسیقی ما-استاد حسین خواجه امیری (ایرج) را قطعا یکی از پر خبر‌ترین چهره‌های موسیقی در سال گذشته می‌توان لقب داد. کسی که پس از سال‌ها قرار است شاهد حضورش در عرصه موسیقی باشیم و آثار امروزی تر‌اش را بشنویم. اخبار انتشار آلبوم این هنرمند با سابقه از اواسط سال گذشته در رسانه‌ها منتشر شد و حتی قرار نشست خبری و رونمایی از آلبوم «قصه زندگی» نیز گذاشته شد که در اخرین لحظات بنا بر دلایل نامعلوم این نشست لغو و انتشار این آلبوم در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت. روز‌ها گذشتند و خبری از انتشار این آلبوم نشد و تهیه کنندگان آن نیز در سکوت خبری فرو رفتند تا حساسیت‌ها نسبت به آلبوم یکی استادان آواز ایران بیشتر شود.
رامین بصیرت نیا تهیه کننده این آلبوم با پی گیری‌های خبرنگار ما سرانجام حاضر به گفتگو در مورد این آلبوم و زمان انتشار آن شد و در این باره گفت: «متاسفانه برخی حاشیه‌ها باعث شدند که سوء تفاهم‌هایی در مورد آن به وجود بیاید و همین باعث تاخیر در زمان انتشارش شود. ولی با تلاش تیم کاری ما همه این مشکلات مرتفع شده‌اند و قطعا «قصه زندگی» در سه ماهه اول سال و با تیراژ بالا در سراسر کشور منتشر خواهد شد.»

بازدیدکنندگان گرامی میتوانید برای دیدن عکس ها و پوسترها به گالری واقع در سمت راست وبلاگ مراجعه کنید

مسعود کیمیایی «دست تنها» را براساس فيلم‌نامه علي‌اكبر ثقفي مي‌سازد



سینمای ما- مسعود کیمیایی برمبنای فیلمنامه‌ای از علی اکبر ثقفی و استفاده از سعید راد و اکبر زنجان‌پور به عنوان بازیگر «دست تن‌ها» را می‌سازد! این فیلمنامه با عنوان قبلی «روز سگی» سال‌ها قبل توسط ثقفی نوشته شده بود که قرار است کیمیایی آن را با عنوان «دست تن‌ها» جلوی دوربین ببرد. فیلمی که سعید راد نقش اصلی آن را بازی می‌کند و احتمالاً اواخر اردیبهشت ماه کلید می‌خورد.
ثقفی روز گذشته با تأیید این خبر گفت: «این فیلمنامه را سال‌ها قبل نوشته و حتی پروانه ساخت آن را نیز دریافت کرده بودم، اما وقتی آقای کیمیایی برای ساخت آن به من پیشنهاد داد بسیار استقبال کردم. فیلم به فضای کارهای آقای کیمیایی نزدیک است و به دلیل نوستالژی که نسبت به کارهای قدیمی ایشان دارم ترجیح دادم این فیلمنامه توسط آقای کیمیایی ساخته شود و من از این اتفاق خوشحالم».
او درباره داستان «دست تن‌ها» گفت: «فیلم داستان مردی است که پس از سال‌ها زندان، برای نجات دخترش چند روز مرخصی می‌گیرد و به شهر می‌آید».
مسعود کیمیایی که این روز‌ها مشغول بازنویسی است بزودی درخواست پروانه ساخت این فیلم را به اداره نظارت و ارزشیابی ارسال می‌کند. این کارگردان قصد دارد بعد از پایان ساخت «دست تن‌ها» پروژه قدیمی‌اش «تبعید سایه‌ها» را جلوی دوربین ببرد.

«نارنجی‌پوش» مهرجویی از فردا در 5 سینما اکران می‌شود

خبرگزاری فارس: اکران «نارنجی‌پوش» و «چگونه میلیاردر شدم» در سینماها

فارس: مدیر پخش فیلمیران درباره امکان اکران فیلم «نارنجی‌پوش» از امروز در سینماها، گفت: امکان نمایش فیلم از امروز که میسر نخواهد بود اما از فردا در پنج سالن سینما که یکی از این سالن‌ها سینما قدس خواهد بود، به نمایش درمی‌آید.وی در ادامه به سالن‌های سینمای فیلم اشاره کرد و گفت: در تهران فیلم «نارنجی‌پوش» با 20 سالن سینما به نمایش درخواهد آمد و در شهرستان‌ها همزمان با تهران در 20 سالن سینما به نمایش درخواهد آمد.«نارنجی‌پوش» نوشته مشترک مهرجویی و وحیده محمدی فر بر اساس طرحی از وحیده محمدی فر داستان حامد آبان عکاس حرفه‌ای مجلات و روزنامه‌ها است که با خواندن کتابی چنان تحت تاثیر پالایش محیط زیست و مبارزه با آشغال‌زایی می‌شود که با لباس نارنجی مخصوص رفتگران به شهرداری می‌پیوندد و با عنوان «نارنجی پوش لیسانسه» به شهرت می‌رسد اما اعتبار و محبوبیت حامد زندگی خصوصی و خانوادگی او را با سیلی از فراز و نشیب‌های عاطفی تند و ناگهانی به سمت و سویی دیگر می‌برد...
در این فیلم حامد بهداد، لیلا حاتمی، طناز طباطبایی، فردوس کاویانی، همایون ارشادی، اردشیر رستمی، امید روحانی، محمدجوادجعفرپور، مهیار پورحسابی، کامشاد کوشان، علی عابدینی، کیانوش گرامی، سیمون سیمونیان، علی اصغر طبسی، فرهنگ سروری، اکبر محمدی فر ، پروین میکده ، امیر سیدی ، فرامرز روشنایی، شاهین جعفری، علیرضا حائری، امید علیمردانی، محمدرضا جعفرپور و میتراحجار به ایفای نقش می‌پردازند.

وضعیت «محمد‌علی کشاورز» پس از عمل جراحی

خبرگزاری فارس: وضعیت «محمد‌علی کشاورز» پس از عمل جراحی

 یکی از مسئولین بخش سی‌سی‌یو بیمارستان آتیه در مورد آخرین وضعیت «محمد‌علی کشاورز» بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون کشور، اظهار داشت: ایشان روز گذشته تحت نظر دکتر ‌کاظمیان به خاطر شکستی پا و لگن خاصره تحت عمل جراحی قرار گرفت و حال عمومی وی بعد از عمل جراحی خوب است.وی در ادامه افزود: محمد‌علی کشاورز طی دو تا سه روز آینده با تشخیص پزشک از بیمارستان مرخص خواهد شد.

بمناسبت سالروز درگذشت سلطان قلبها/ قسمت دوم

محمدعلی فردین در فیلم و هنر

پنجره را می بندم...چقدر هوای شهر مسموم است. نفسم تنگ است؛ نفس بریده ام گویی و اندکی از پای افتاده! چقدر همگی مان شکست پذیر شده ایم این روزها، بر خلاف تو که شکست ناپذیر بودی. شاید دلیلش این باشد؛ الکترون به الکترون انرژی منفی تنها چیزیست که نصیبم می شود از هر دم و بازدم! کوچکترین نکته ی مثبتی به بزرگترین نحو جلبم می کند! اما راستش از دیدن آدم هایی که در صحنه ی زندگی نقش های مثبت را هرچند به خوبی اجر...ا می کنند؛ انرژی مثبت نمی گیرم! احساس می کنم این ها همه بازیست و فقط و فقط اینکه توانسته اند خوب ایفای نقش کنند. تو که بازی می کردی بیشتر به دلم می نشست. انگار تو فقط می توانستی بازیگر این نقش ها باشی چرا که رُل، رُلِ خودت بود و الحق که نقش خودت را خوب بازی می کردی.
آن زمان ها به زمان من نمی خورد اما وسیله که مهیاست؛ پس برمی گردم به همان زمان ها! دیدن و شنیدنت را هرچند در صفحه ی محدود تصویر و صدا، ترجیح می دهم به تماشاگر بودن بازی بزرگ مردان صفحه ی زندگی! چقدر به نظرم کامل می آیی. ظاهرت خوب برازنده ی باطنت است. در چهره ات هیچ رمز و رازآلودگی و هیچ پیچشی نمی بینم؛ همانطور که در ذاتت هیچ پیچشی به چشم نخورد. زیاد از تو گفته و نوشته اند؛ یکی هم خودم! اما این بار انگار غم دل ما روی سینه ی تو هم سنگینی کرده و از این است که قلم من هم به اختیارم روی پیست سپید کاغذ نمی رقصد و آن چه را پیاده می کند که تو می خواهی! کوله بار غمم را اینجا زمین نخواهم گذاشت. اینجا غم فراق تو بیشتر چشم نوازی می کند. نفسم تنگ است؛ ولی در این نفس بریدگی بیشتر از تو می گویم. شاید بیشتر از تو یاد کردن به خودم هم بیشتر کمک کند! به حق که هنوز فردین قصه های مایی! فردین بودن برازنده ی توست که فردین گونه اجرا کردی؛ زندگی کردی و فردین گونه رفتی! جایت حسابی خالیست؛صحنه ی زندگی مان فردین ندارد! ستاره بودی. ستاره ات هنوز هم از درخشش نیافتاده.با اندکی قیاس، لمس می کنم تفاوت میان این کورسوها و آن درخشش خیره کننده ات را! چقدرکم ستاره شده ایم! چقدر کم داریم تو را! هر چند زیاد دور نیستی، همینجایی. فقط مشکل اینجاست که ما زیاد زمینی هستیم و خیره شدن به آسمان کمی سرمان را گیج می برد! نزدیکی ات را از سنگینی یادت حس می کنم و مطمئنم که با من ها هم غصه ای! کوله بار غمم را اینجا زمین نخواهم گذاشت؛ به قدر کافی زمین گیر شده ایم! کمی فردین گونه تر اگر بودیم؛ فردین وارتر فکر و فردین مسلک تر زندگی می کردیم؛ هم درد من ها کمتر بود و هم اندوه تو فردین جان! اینهمه را گفتم و نوشتم و نفس بریدم و باز معتقدتر شدم که الحق چقدر فردین بودن برازنده ی توست...فردین

عکسها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

گفتگوی بابک صحرایی با ایرج قادری/مدت هاست که گرفتار بیماری سختی هستم



هفت نگاه_ مدت هاست که گرفتار بیماری سختی هستم و با سرطان دست و پنجه نرم می کنم.کسالت برای همه است.برای تمام دنیا وجود دارد.این خداست که اجازه می دهد تا چه زمانی باشم و نفس بکشم.خدا همیشه بزرگ است.درحال حاضر مهمترین ناراحتی ام مربوط به پاهایم می شود.پاهایم ناراحتند و نمی توانم راه بروم.چاره ای هم نیست.من که نمی توانم بروم یک پای تازه و سالم بخرم یا اجاره کنم.همین مساله باعث شده که وضع روحی عجیبی داشته باشم.وضع پاهایم به صورتی است که حتی برای بیمارستان رفتن هم باید با آمبولانس و به روی تخت های مخصوص به بیمارستان بروم و برگردم.در هر حال خدا بزرگ است و هرچه او بخواهد همان می شود

نوشته‌اي از حامد بهداد به مناسبت دوازدهمين سالمرگ محمدعلي فردين

عکس های حامد بهداد

سینمای ما - فردين مرد بود. محبوب بود.
گنج قارون داشت. چهارشانه بود.
فردين بازوبند داشت. كشتي مي‌گرفت.
فردين دست‌گير بود. رفيق بود؛ درست مثل تختي. فردين پهلوان بود.
فردين مغرور بود، اما معرفت داشت.
فردين دلبري‌ست كه مپرس.
مردم خنده‌اش را مي‌خريدند... هه! طفلي مردم.
فردين مي‌رقصيد. آواز مي‌خواند.
برايش كف مي‌زدند. خيلي بانمك بود.
علي بي‌غم سلام             حيف لاله‌زار
اميرارسلان سلام            حيف لاله‌زار
فردين ماه بود. انسان بود.
فردين كه بود، سينما شلوغ بود.
فردين قهرمان بود. دزد نبود. نجيب بود.
همه ادايش را مي‌گرفتند. خب، فردين كسي بود.
محمدعلي بود. كم نبود. خوشا به ادب
فردين زورخانه مي‌رفت. ميل مي‌گرفت. كباده مي‌زد.
فردين غزل مي‌خواند. مي‌چرخيد. اوج گرفت و پر كشيد و رفت بر فراز آسمان‌ها.
بي بال و پر، بي ساز و برگ؛ اي بي‌وفا روزگار لامراد ...

بمناسبت سالروز درگذشت سلطان قلبها/ قسمت اول

فردین 1

عقربه های زمان همچنان در حال گردش و چرخ زدن و در حال چرخش بود که سراینده ی "غزل" عشق و "مردی از جنوب شهر" در "زیر درخت سنجد" بر شانه های پهلوانانه ی خود "همای سعادت" را یافت.مرد "کوچه مردها" سوار بر "چرخ فلک" زمان تنها "جوانمرد"ی بود که "سلام بر عشق" کرد."ایوب" ی که "برفراز آسمانها" "تعصب" را معنا بخشید و در عین تصاحب "گنج قارون" برای "انسانها" "حاتم طلایی" بود."مردی از تهران" که "ترانه های روستایی" را "در مسیر رودخانه" ی "دهکده طلایی" زمزمه کرد."مرد هزار لبخند" ی که برای "گدایان تهران" در "ساحل انتظار" "قصر زرین" را ساخت تا از گزند "ببر کوهستان" و "گرگهای گرسنه" در امان باشند."جهان پهلوان" ی که در "میعادگاه خشم" در مقابله با "مردان خشن" "شکست ناپذیر" بود."آقای قرن بیستم" که "سکه شانس" و "یاقوت سه چشم" را به "ناجورها" نداد."قهرمان قهرمانان" "برزخی ها" را به "زمین تلخ" کوبید و همراه "باباشمل" در "دنیای پرامید" خود "نعره طوفان" برآورد که "فردا روشن است"
"امیرارسلان نامدار" ی که در "شکوه جوانمردی" با "عشق و انتقام" "قراری بزرگ" گذاشت و "طوفان نوح" را در نور دید و به "چشمه ی آب حیات" رسید و "قصه ی شب" اش را اینگونه نام نهاد که برای "سلطان قلبها" هرگز "بهشت دور نیست"...

عکسها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

سالروز درگذشت نعمت الله گرجی/خاطره ای از استاد منصور تهرانی

منصور تهرانی و گرجی

منصور تهرانی:عکسهای دونفزی با عزیرانی که تعلق خاطر خاصی به آنها دارم ..متاسفانه با بعضی دوستان اینچنین گاهی به رغم سالها دوستی عکس دونفره ندارم..حالا فهمیده ایم که وای چه زود دیر میشود . . اما ان زمانها گوئی زیاد رسم نبود ..نعمت گرجی مثل یک پدر برایم عزیز بود.. 3 فیلم با او کار کرده ام /مسافز شب .. بلزرس ویزه .. و مسافز شب .یک روز تو ی استودیو داشتیم نهار میخوردیم به بچه ها گفت منصور کا...ر برای من می تراشه..بلند شدم پیشانی مهربانش را بو سیدم...مسافر شب فیلمی که فقط اهالی سینما دیدند ..مسعود اسدالهی ..مهدی فخیم زاده و... و نمی دانستیم آخرین دیدار ماست ..نقش پدر سیروس الوند که متعلق به استاد نصرت کریمی بود و اسم ایشان را خط زدند.متفاوت ترین کار نعمت گرجی تیپ زان گابن شده بود ..به شوخی میگفت ..نمردیم و فیلم هنری هم بازی کردیم.روحش شاد و یادش گرامی

داریوش ارجمند: کیمیایی افتخار سینمای ایران است

داریوش ارجمند: کیمیایی افتخار سینمای ایران است

بازیگر فیلم‌های سینمایی «بانوی شهر ما» و «جرم» با ابراز رضایت از حضور در این دو فیلم و همکاری با ابراهیم حاتمی‌کیا، مسعود کیمیایی را افتخار سینمای ایران دانست.داریوش ارجمند بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر امسال در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر با سه فیلم «بانوی شهر ما» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا، «راه آبی ابریشم» ساخته محمد بزرگ‌نیا و «جرم» به کارگردانی مسعود کیمیایی حضور دارد. می‌توان پیش‌بینی کرد این سه فیلم از آثار مهم این رویداد بین‌المللی هستند و حضورشان بازار رقابت را گرم می‌کند....

ادامه نوشته

گلايه جعفر والي از عدم حمايت از نمايش ويستك/آن چه می‌ماند تئاتر و هنرمندان تئاتر است



جعفر والي از عدم حمايت از نمايش ويستك گلايه كرد و نوشت:‌ تئاتري‌ها بسیار از این باران‌ها و طوفان‌ها دیده‌اند. بسیاری چون شما آمدند و رفتند، شما هم چند روزی مهمان و مزاحم تئاتر خواهید بود.جعفر والی، بازیگر نمایش «ویتسک» اثر گئورگ بوشنر به کارگردانی ناصر حسینی مهر كه پاييز سال گذشته در تالار مولوی روي صحنه رفت، نسبت به عدم حمایت از این اجرا که هنوز هیچگونه پاسخ روشنی ازسوی «مرکز هنرهای نمایشی»، «شورای حمایت» و «خانه تئاتر» دريافت نكرده؛ گلايه كرد.
جعفر والي در شكوائيه‌ي خود نوشت:‌
نه دلالم، نه کارچاق کن، تا امروز بعد از شصت و چند سال سگدو زدن در عرصة تئاتر هرگز با چنین وضعی برخورد نکرده‌ام. امروزه تئاتر ما شده بنگاه معامعلات ملکی، با دلال‌های پرادای بی‌تجربه و بزن برو. وقتی، خدای ناکرده خواستی کاری شروع کنی باید مواظب باشی کلاهی که سرت می‌گذارند آنقدر گشاد نباشد که زیر آن خفه شوی.در تاریخ هنر دنیا و ایران چنین چیزی بی‌سابقه است، از هفت خوان رستم ـ نه، به رستم توهین نمی‌کنم ـ از هفت خوان ضحاک باید گذشت: برای قول و قراری باید سند و امضا گرفت، چون به حرف و قرار هیچ دلالی نمی‌شود اعتماد کرد. از هزارتوی سانسور و ممیزی باید جان سالم برد، با قرض و نزول وسایل کار را فراهم کرد، دو ساعت مانده به اجرا مجوز بگیری، هر شب با دلهره روی صحنه بروی، چون ممکن است فرداشب جلوی کارت را بگیرند، تازه نمایش می‌خواهد گُل کند بساطت را باید برچینی و بروی دنبال گرفتاری‌های پس از اجرا. هنوز خستگی کار به تنت مانده، ولی از اینکه باز در هوای صحنه پر و بالی زده‌ای احساس رضایت می‌کنی.
دلت شور می‌زند: خدا کند دستمزد بچه‌ها را زودتر بدهند، مثل نمایش‌های قبلی یک سال طول نکشد! با دستمزد ناگرفته‌ات حاتم بخشی می‌کنی. دوستانت را می‌بوسی و می‌روی. خبر می‌دهند تشکیلاتی به نام «شورای حمایت از هنرمندان» راه انداخته‌اند (این تشکیلات مدتی پس از اجرای ما از نمایش «ویتسک» اعلام شد) خوشحال می‌شوی که سرانجام هنرمندان تئاتر هم پشت و پناهی پیدا کرده‌اند...بعد می‌خوانی و می‌شنوی که این حمایت نیست یک جور تهاجم است که اسمش را حمایت گذاشته‌اند. این حمایت داد همه را درآورده است، هیچ کس از این حمایت راضی نیست. کار این اعتراض به مجلس و شورای عالی فرهنگی می‌کشد، ولی خب طبق معمول هیچ کس جواب روشنی نمی‌دهد. این «شورای حمایت» گویا تصمیم جدی گرفته که تیشه به ریشه تئاتر بزند: گل بود به سبزه نیز آراسته شد.
اما عزیزان، این نیز بگذرد، ما گرگ نیستیم اما بسیار از این باران‌ها و طوفان‌ها دیده‌ایم. بسیاری چون شما آمدند و رفتند، شما هم چند روزی مهمان و مزاحم تئاتر خواهید بود. آن چه می‌ماند تئاتر و هنرمندان تئاتر است، و آن چه از شما می‌ماند امیدوارم نیک‌نامی باشد.

ناصر ملک مطیعی: ایرج قادری نام ماندگار سینمای ایران است

ناصر و ایرج قادری

هفت نگاه/ناصر ملک مطیعی: برگشت به گذشته کار چندان آسانی نیست و باید به سال های دور و قدیم قدم بگذاری. اولین بار ایرج قادری را در پارس فیلم دیدم. زمانی که قرار بود در فیلم «چشمه آب حیات» که اولین فیلم او نیز هست بازی کند.
اولین همکاری ما به عنوان همکاری یک بازیگر با یک کارگردان اما در فیلم «سکه شانس» اتفاق افتاد.... فیلم خوبی که ایرج قادری کارگردانش بود و جز معدود فیلم هایش نیز هست که در آن بازی نکرد. سینما آن موقع گسترش امروز را نداشت و دارای چرخه مشخصی بود که نام های مطرح مشخصی هم داشت.
خاطره ای که از «سکه شانس» دارم این است که تمام گروه روابط بسیار صمیمی و دوستانه ای با هم داشتند و ایرج قادری نیز با پشتکاری مثال زدنی به کارش می پرداخت. آن روزها برای ما رفاقت و دوستی حتی خیلی مهمتر از کاری بود که انجام می دادیم.
به یاد دارم وقتی سکه شانس اماده شد و آن را دیدم بسیار از آن فیلم لذت بردم. من همیشه نگران بودم که حضورم در فیلم ها حضور مناسبی باشد و همکاری با ایرج قادری جزو همکاری هایی بود که نتیجه بسیار خوبی داشت. آن زمان آنچنان به معنای امروزی فیلمنامه مشخصی نداشتیم که هنرپیشه بتواند بخواند و در جریان کلیت فیلم با جزییاتش قرار بگیرد. این بود که تمام اطمینان و ایمان هنرپیشه به کارگردان بود و ایرج قادری همیشه جزو کسانی بود که می توانستی با آرامش خاطر به او اطمینان کنی.
ایرج قادری در کارش بسیار کوشا بود. توانایی و میل به اینکه کار خوبی انجام دهد همیشه از مشخصه های اصلی او بوده است. ایرج قادری همیشه سعی داشته درست ترین کار را انجام دهد و واقعا برای تک تک فیلم هایش با تمام وجود زحمت کشیده است. آخرین فیلمی که بازی کردم برزخیها بودکه به کارگردانی ایرج قادری ساخته شد.فیلمی که با ایرج قادری و فردین و سعید راد و محمدعلی کشاورز همه با هم بودیم و در زمان خودش بسیار موفق بود. فیلم های خوبی را با هم بازی کردیم مثل نقره داغ، غلام ژاندارم، سینه چاک و تعدادی فیلم دیگر.
در بت صحنه ای بود که قرار بود در این صحنه آقای بهروز وثوقی را به زندان ببریم. در این صحنه به ایرج قادری پیشنهاد دادم که درجواب بهروز وثوقی وقتی می گوید که آیا می توانم برم بچه مو ببینم؟ من به عنوان رییس پاسگاه ژاندارمری قبول کنم. صحنه ای که داخل جیب هستیم و به سربازم می گویم گردش کن... ایرج قادری هم پذیرفت و صحنه بسیار خوبی شد. این دوستی های ما در انجام کار همیشه با ما همراه بود. خاطرات در کنار هم بودن همیشه از قشنگ ترین داشته های زندگی انسان است.
ایرج قادری در هیچکدام از فیلم هایش کوتاه نیامد. ایرج قادری از نام های ماندگار ماست . هیچ جا ندیدم که دلسرد بشود. به عنوان مثال در طی ساخت فیلم برزخیها گرفتاری هایی برایش پیش آمد اما برگشت و با قدرت فیلم را تمام کرد. بعضی وقت ها با هم صحبت می کنیم و همیشه خواستار این بودم که خوب و برقرار باشد. ایرج قادری حتی وقتی سلامتی اش هم به خطر می افتد، باز از داخل رختخواب هم به فکر فیلمش است. به او سلام می کنم و آرزو می کنم همیشه برقرار باشد.

دست نوشته ای از زنده یاد ناصر حجازی در نوروز 1390

گپی با جمشید مشایخی از سینما تا سلامت

جمشید مشایخی

جمشید مشایخی، از نسل طلایی هنرمندان سینمای ایران در دهه 40 است. حضور در سینما را با فیلم «خشت و آینه» ابراهیم گلستان شروع کرد و طی 5 دهه فعالیت هنری در بیش از 100 فیلم و سریال بازی کرده و علاوه بر آن در نمایش‌های بسیاری روی صحنه رفته است...
طنین صدایش ما را به عوالمی می‌برد که به واسطه حضور او تجربه کرده‌ایم. از فیلم‌های «گاو» و «قیصر» گرفته تا «سوته‌دلان» و «کمال‌الملک» و «هزاردستان» و ده‌ها فیلم و سریال دیگر. او با لبخند و مهربانی، از دردها و مشقت‌های جسمی و نگرانی‌های اجتماعی‌اش می‌گوید. کمال الملک سینمای ایران، ششم آذرماه امسال، 78 ساله شد. عمرش دراز باد!
ادامه نوشته