جواب سربالا به "کوروش کبیر"!



کافه سینما/ وقفه ايجاد شده در زمينه صدور پروانه ساخت به برخي از پروژه‌ها، يكي از مشكلاتي است كه سينماي ايران در ماه‌هاي اخير با آن روبرو بوده است. در اين ميان تكليف برخي از پروژه‌ها مثل فيلمنامه داريوش مهرجويي روشن است و مهرجويي قيد ساخت اين فيلم را زده ، اما پروژه‌هايي هم هستند كه فيلمنامه‌شان مشكل خاصي ندارد و مشخص نيست چرا پروانه ساخت‌شان صادر نمي‌شود. يكي از اين پروژه‌ها «كوروش كبير» به كارگرداني مسعود جعفري جوزاني و تهيه‌كنندگي علي معلم است. اثري فاخر و تاريخي كه برخلاف روال معمول قرار نيست با سرمايه دولتي ساخته شود. در اين‌باره با معلم گفت‏وگويي كرده‌ايم.
در خصوص روند صدور پروانه ساخت قصد داشتيم نظر عليرضا سجادپور را نيز جويا شويم ولي مدير كل اداره نظارت و ارزشيابي ترجيح داد توضيحي در اين رابطه ندهد.
علي معلم تهيه‌كننده فيلم كوروش كبير گفت: به زودي سالگرد زماني كه ما فيلمنامه كوروش را به وزارت ارشاد ارائه داديم فرا مي‌رسد و بعد از گذشت اين مدت طولاني اين فيلم همچنان در بلاتكليفي به‌سر مي‌برد.
معلم به خبرنگار باني فيلم توضيح داد: ما از معدود سازندگان فيلمي هستيم كه فيلمنامه كامل به وزارت ارشاد ارائه داديم اما متأسفانه جوابي تا به امروز نگرفتيم.
وي افزود: دليل اين عدم پاسخگويي را واقعاً نمي‌دانم. مي‌دانم اتحاديه تهيه‌كنندگان عملاً اين فيلمنامه را تأييد كرد و تا جايي كه در جريانم شوراي پروانه ساخت هم نظر مثبتي به فيلمنامه ما دارد، اما اينكه چرا پروانه صادر نمي‌شود نمي‌دانم! اين ندادن پاسخ شفاف به ما برايمان به علامت سؤال تبديل شده است.
او در خصوص اينكه آيا از پيگيري دريافت پروانه ساخت خسته شديد؟ گفت: خير، خسته نشديم، اما قرار بود جواب ما را در ابتداي سال بدهند، اما حالا كه در روزهاي پاياني ارديبهشت به سر مي‌بريم هنوز پاسخي دريافت نكرديم. جالب اين است كه حتي پاسخ نه هم به ما نمي‌دهند .
وي در بخش ديگري از صحبت خود گفت: فيلم كوروش كبير مستلزم طي كردن كامل مراحل پيش توليد است و اگر امروز پروانه ساخت را به ما بدهند تا يكسال هم بايد پروسه طراحي توليد و جذب سرمايه‌گذار را سپري ‌كنيم، اما متأسفانه عملاً فضايي براي ما فراهم شده كه ما نمي‌دانيم در پاسخ به سؤالاتي كه در رابطه با توليد فيلم ما مي‌شود چه بگوييم! نزديك به دو هزار ايميل به دست ما رسيده كه نتيجه ساخت فيلم شما چه مي‌شود؟
معلم گفت: متأسفانه بايد بگويم نزديك به يكسال است كه ما را معلق نگاه داشته‌اند و با تمام تحقيق و پژوهش كه در رابطه با اين فيلم صورت گرفته، اما عملاً آقايان دارند تمام فرصت ما را به هدر مي‌دهند اين در حالي است كه ما قرار است كار فرهنگي انجام دهيم، گل قرار نيست لگد كنيم...
وي در بخش پاياني صحبت خود در خصوص سريال عظيم پورياي ولي كه قرار است مسعود جعفري‌جوزاني بسازد گفت: آن پروژه فعلاً در مرحله نگارش قرار دارد. اولويت آقاي جوزاني ساخت فيلم كوروش كبير است كه جالب است مسؤولان به ما نه هم نمي‌گويند...

ژوبین قادری پسر زنده یاد ایرج قادری بازیگر می‌شود

ژوبین قادری

ژوبین قادری با اشاره به اینکه از او برای بازی در یک فیلم سینمایی دعوت شده، گفت: «تا زمان قطعی شدن حضورم در این فیلم نامی از تهیه‌کنندگان نمی‌برم، اما در روزهای آتی حضورم در این فیلم مشخص می‌شود.»
پسر مرحوم ایرج قادری در ادامه با تشکر از تمام کسانی که در مراسم یادبود پدرش حضور داشتند، اظهار کرد: «از تمام دوستان پدرم و هنرمندانی که در مسجد الجواد و الغدیر حضور یافتند به ویژه برادران شایسته و جامعه هنری و اصناف تهیه‌کنندگان و کارگردانان و بازیگران و تمامی عوامل سینما سپاسگزارم.»

آخرین فیلم ایرج قادری در 16 سینما روی پرده می‌رود



نیما شاهرخ‌شاهی، ماه‌چهره خلیلی، امیرعلی رنجبر، افسانه پاکرو، اکبر عبدی، ایرج قادری، سیروس گرجستانی، مجید مشیری، الیزابت امینی، میرطاهر مظلومی، مریم امیرجلالی و عباس امیری بازیگران "شبکه" هستند.
فیلم سینمایی "شبکه" ساخته مرحوم ایرج قادری از صبح امروز 27 اردیبهشت ماه با 16 سینما روی پرده می‌رود. این فیلم از امروز در سینماهای آزادی، قدس، اریکه ایرانیان، پردیس ملت، پردیس زندگی، پارس، کارون، ماندانا، فلسطین، مرکزی، خانواده، کیان، راگا، تماشا، جوان و پامچال روی پرده می‌رود.
"شبکه" درباره انتشار فیلم‌های خصوصی افراد است و اتفاقاتی پیرامون این موضوع را به تصویر می‌‌کشد. فیلمنامه "شبکه" را عبدالرضا منجزی نوشته است.

متن وصیت‌نامه‌ی سیمین دانشور

سیمین دانشور

به‌نام خدا
7 مرداد 1385
وصیت‌نامه سیمین دانشور با وصایت خانم لیلی ریاحی
اینجانب سیمین دانشور فرزند دكتر محمدعلی ـ شماره شناسنامه 46625 ـ صادره از شیراز متولد 1300 در شیراز ـ فرزندخوانده و خواهرزاده‌ام، خانم لیلی ریاحی فرزند احمد ـ دارای شناسنامه شماره 768 صادره از اصفهان حوزه یك متولد سال 1327 را وصی خود قرار می‌دهم كه پس از مرگم ترتیب قرارداد كتاب‌ها و ترجمه‌هایم و ترجمه‌های خارج از كشورم را به عهده بگیرد، و در عوض ثلث از كل اموالم را دریافت دارد....

ادامه نوشته

یادداشت یکی از دوستان میخک طلایی برای زنده یاد ایرج قادری

فردین و ایرج قادری

بغض سمج: جای مرد کوچه مردها، در دل مردان کوچه ی مردانگیست.
کوسه جنوب به آسمانها رفت .مرد کوچه مردها،سینه چاک عشق پر کشید .
ایرج شاید ستون سینمای ایران بود بی شک سقف سینمای ایران قبل از انقلاب باید بر ستونی می ایستاد و چه خوش بر قامت این ابر مرد کوچه مرد ها واین سینه چاک سر سپرده به پا بود.
نبض سینما را میشناخت شاهرگش را دیده بود راستی قلبش برای که می تپید جز مردم..
در قفس باز شد روزگار به او پشت کرد و خنجر هم نصیب ایرج شد وبه آبی ها پرواز کرد.دادای بازیگران سینمای معرفت هم رفتدر جامعه ای که برادر کشی بیدادمیکرد به پا ایستاد "تا کی میخواید توی این تاریکی باشید.تا کی برادر کشی ؟
در آنجا که باید عشق پیشه میکرد انقدر خوب این نشاط را القا میکرد که نزدیک ودست یافتنی میشد و آنجا که باید غیرت به خرج میداد تا کوچه ی مرد ها برای همیشه خالی از نامرد باشد سر سپرده و سینه چاکی بود که مخاطب را هیبت مردانگی اش مبهوت میکرد و چه با خدا ناخدایی بود برای سینما.
نمیدانم چندمین سوار سرنوشت بودی ولی بی شک پنجه در این خاک داشتی چگونه میتوان تو را فراموش کرد تو ما را باخود به کوچه های مردانگی بردی مگر می شود مردانگی فرو ریزد؟ بی شک ایرج زنده است
جای مرد کوچه مردها، در دل مردان کوچه ی مردانگیست.

بغض سمج.جمعه.1391

چرا هیچ کدام از مساجد بزرگ برای برگزاری مراسم ختم ایرج قادری همکاری نکردند؟!



شبکه ایران: مراسم ختم ایرج قادری عصر دیروز در حالی در مسجدی حوالی میدان هفت تیر برگزار شد که به اعتقاد اغلب حاضران در این مراسم، این ختم یکی از شلوغ ترین ختمهای تمام دوران بود. بهزاد جوانبخش بازیگر قدیمی سینمای ایران که از رفقای نزدیک ایرج قادری بود و بازی اش در نقش افسر آگاهی در «تاراج» هیچ گاه از خاطر مخاطبان نخواهد رفت بخشی از مشاهدات خود از آنچه در ختم قادری رخ داده بود را در اختیار شبکه ایران قرار داد.
یکی از بی نظیرترین مراسمهای ختم
به جرات می گویم روز گذشته سینمای ایران یکی از بی نظیرترین مراسمهای ختم را به خود دید. به عنوان کسی که در مراسم فردین هم حضور داشتم به شما می گویم با اینکه تلاش زیادی شد تا این ختم به ساده ترین شکل ممکن برگزار شود و مردم نسبت به این آدم، بی تفاوت باشند(!) اما مردمان دوستدار ایرج قادری از اقصی نقاط کشور به میدان هفت تیر آمدند تا در رثای سینماگر محبوبشان همکلام شوند...

ادامه نوشته

ایرج زهری منتقد و هنرمند تئا‌تر ایران درگذشت



آتی نیوز: روابط عمومی کانون ملی منتقدان تئا‌تر ایران اعلام کرد: زنده یاد ایرج زهری منتقد تئاتر چهارشنبه 20 اردیبهشت ماه در منزل خود در شهر بوخوم در غرب آلمان درگذشت. او در چند ماه آخر زندگی با سرطان خون دست و پنجه نرم می‌کرد و هنگام مرگ 79 سال داشت. ایرج زهری، منتقد تئا‌تر، نویسنده و مترجم؛ تحصیل تئاتر‌شناسی و ادبیات آلمانی را از سال 1959 تا 1964 دردانشگاه مونیخ آلمان پشت سر گذاشت. وی پیش از انقلاب و ازسال 1346 به تناوب به تدریس تاریخ تئا‌تر در دانشکده هنرهای دراماتیک، مدرسه عالی تلویزیون پرداخت.نقد در مطبوعات، ازجمله در نشریاتی چون «نگین»، «کتاب هفته»، «بامشاد»، «تماشا» از دیگر فعالیت‌های وی بوده است. زهری پس از پیروزی انقلاب اسلامی (ازسال 1984) تدریس تئا‌تر با موضوع «افسانه و نمایش» در دانشگاه شهر اسن و «تکنیک‌های بازیگری» در «فولکس هخ شوله» شهر بوخوم در آلمان را پی گرفت.
ترجمه آثارنمایشنامه نویسان به‌نام آلمان، از جمله برت برشت، گئورگ بوشنر، ارنست توللر وهاینرموللر ترجمه نمایشنامه‌های هنرمندان تئاترایران مانند «قرمز و دیگران» از محمدیعقوبی و «آقا لیلا» از محمد کورش نیا؛ تألیف کتاب‌هایی چون «تاریخ نمایش درایران»، «تاریخ تطبیقی تئاتردر اروپا» و نگارش نمایشنامه‌های، «مه‌مان» و «فقیرعلیشاه» از جمله فعالیت‌های این منتقد تئاتر است.وی در سال 1389 در کنار چهار داور از کانون جهانی منتقدان تئا‌تر، داوری آثار شرکت کننده در بیست و نهمین جشنواره بین المللی تئا‌تر فجر را از سوی منتقدان بر عهده داشت.
مصطفی محمودی مدیر روابط عمومی کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در این زمینه گفت: بر اساس اظهارات اعضای خانواده ایرج زهری به احتمال قوی پیکر وی در آلمان به خاک سپرده خواهد شد. همچنین مراسمی از سوی کانون ملی منتقدان تئا‌تر ایران در تهران برای یادبود این منتقد و مدرس تئا‌تر برگزار می‌شود که زمان و مکان آن به اطلاع عموم خواهد رسید.

ناگفته‌های تکان دهنده درباره ی مرگ ایرج قادری از زبان دوست پنجاه ساله‌اش، سعيد مطلبی



بعدازظهر بود كه تهمينه از بابلسر تلفن كرد و گفت دارند ايرج را با آمبولانس مي‌آورند تهران و گفت كه خودش با ماشين از پس آمبولانس در راه است؛ ‌اما تعطيلات نوروز است و جاده شلوغ و نمي‌داند كه مي‌تواند سايه به سايه آمبولانس بيايد يا نه و خواست كه به بيمارستان بروم و وقتي ايرج را آوردند تحويلش بگيرم، بالاخره مريض بايد صاحبي داشته باشد...
بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

گفتگو با استاد حسین خواجه امیری (ایرج) درباره آلبوم جدیدش: فردین بهتر از خود من آثارم  را میخواند



موسیقی ما - بهمن بابازاده: لید نوشتن برای این مصاحبه کار ساده‌ای نیست. تو با خرواری از خاطرات چند نسل، طرفی و باید حواست باشد که حق نداری با آن‌ها بازی کنی یا نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت باشی. استاد ایرج را از فیلمفارسی‌های عهد بوق به یاد داریم. وقتی فردین، به یک باره هوس خواندن‌اش می‌گرفت و قصه از همین جا بود که شروع می‌شد. خاطره بازی‌ها همین جا شروع می‌شد... همخوانی عجیبی که بین تصویر و صدا به وجود آمده بود، آوازه‌اش در مدت زمان خیلی کوتاهی به دور افتاده‌ترین مناطق کشور هم رسید و «ایرج» خیلی زود به انتخاب اول خیلی‌ها تبدیل شد. بگذریم که قبل از این همکاری‌ها هم او خواننده‌ای صاحب سبک در ایران قبل از انقلاب به حساب می‌آمد و بزرگان زیادی از او به عنوان «آبروی آواز ایران» نام برده بودند.

سالهای زیادی گذشت و خدا نخواست فردین زنده بماند و «ایرج امروزی» را ببیند. استاد هم دلگیر از ناسازگاری‌های روزگار سکوت کرد تا «آبروی آواز ایران» در سکوت کامل به پرورش جوانان عشق آواز در «آموزشگاه آواز ایرج» مشغول شود. تابستان چهار سال پیش بود که احسان خواجه امیری در تالار وزارت کشور «پرنده» را برای اولین بار خواند تا سالن به هوا برود و این محبوبیت کهنه باز هم رو بیاید. از آن روز به بعد احسان مجبور شد در تمام برنامه‌هایش «پرنده» را با توجه به درخواست‌های فراوان حاضرین در سالن اجرا کند تا از آن پس یکی از انگیزه‌های اصلی مخاطبان احسان خواجه امیری برای پر شدن سالن‌های برنامه‌اش باشد. این محبوبیت بالا تهیه کننده‌های موسیقی را به فکر انداخت تا استاد را باز هم به میادین آواز برگردانند. این پروژه دو سال و اندی زمان برد تا حالا «قصه زندگی» آماده انتشار باشد و بنا به اعلام رامین بصیرت نیا (تهیه کننده آلبوم) یکشنبه هفته بعد در بازار موسیقی کشور منتشر شود. یک هفته قبل از انتشار این‌آلبوم سراغ استاد رفتیم و با او گپ زدیم و ایشان هم علی رغم کسالت با خوشرویی جوابمان را داد. «بهنام خدا رحمی» در برقراری ارتباط و هماهنگی این مصاحبه نقش اصلی را داشت که همین جا از ایشان ‌‌نهایت تشکر را داریم...

ادامه نوشته

یادداشت یک نسل سومی که تجربه دیدار با ایرج قادری داشته است+تصویر محبوب ایرج قادری

ایرج قادری

کافه سینما-حسام حاجی‌پور: این یادداشت درباره ایرج قادری را یکی از کاربران کافه سینما حسام حاجی‌پور فرستاده است. او که به واسطه علاقه‌مند و تجربیات پدرش ارتباطی هم با ایرج قادری داشت، این تصویر را هم به همراه یادداشت‌اش برای ما فرستاده است. یادداشتی که حسام می‌گوید تصویر مورد علاقه قادری بوده که روی دیوار دفترش آویزان کرده است:

همواره سینمای قبل از انقلاب در مقابل هجوم نظرات منفی قرار گرفته است. هر زمان که اثر ضعیفی ساخته می‌شود به سرعت آن را به آن سینما ارجاع می‌دهند و به جای نقد، آن را تخریب می‌کنند. درست است که آن سینما با معیارهای امروز فاصلهٔ بسیاری دارد ولی نکته اصلی این است که چرا وقتی فیلمی از سینمای قدیم را تماشا می‌کنیم، هر اندازه که ضعیف باشد برایمان آزار دهنده نیست؟ چرا همیشه آن‌ها را تخریب می‌کنیم ولی وقتی که به تماشای آن‌ها می‌نشینیم احساسمان با زبانمان همخوانی ندارد؟ همه چیز از در بند اسارت بودن فضایی که نامش را روشنفکری گذاشته‌اند، می‌آید و هرچه جلو‌تر می‌رویم، زنجیر‌ها را بر دست و پایمان محکمتر می‌کنیم. ما عادت نکردیم که خودمان را‌‌ همان طور که هستیم، با هر گذشته و کارنامه‌ای که داریم نگاه کنیم و بشناسیم. ما فقط سعی کردیم پیرو آنچه در حال جریان دارد، باشیم...

ادامه نوشته

سعيد راد: مسعود كيميايي با انرژي زيادي «دست‌ تنها» را پيش مي‌برد



«دست تنها» مسعود كيميايي اويل خرداد ماه مقابل دوربين مي‌رود. سعيد راد بازيگر اصلي اين فيلم در گفت‌وگو با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: مسعود كيميايي با شور و شعف خاصي در تدارك ساخت اين فيلم است و با انرژي زيادي كار را پيش مي‌برد. وي افزود: خوشحالم بعد از سال‌ها دوباره اين افتخار را پيدا كردم با كيميايي كار كنم و به نتيجه كار بسيار خوشبين هستم. علاوه بر سعيد راد، حضور گلچهره سجاديه هم در اين فيلم قطعي شده است.

بمناسبت درگذشت زنده یاد ایرج قادری/ قسمت دوم

iraj ghaderi

برای دیدن بقیه ی عکسها به ادامه مطلب بروید

ادامه نوشته

بخشی از وصیتی که تنها از بزرگمردی چون ایرج قادری ممکن بود


 
سالهاست من و مردم از زبان پرده های سینما باهم ملـاقات میکنیم و عشق می ورزیم، اکنون که درپنجه سرطانم احساس دِینی به کودکان سرطانی دارم که دیگر فرصتی ندارم
تا در عرصه هنر بنمایشش بگذارم، پس از مرگم هزینه ترحیم را به این کودکان هدیه کنید
که شرمنده شان هستم...

مهناز افشار از همكاری با ايرج قادری می‌گويد

ایرج قادری

پس از سلام گفتند: بارک الله چه دختر منظمی...
«آکواریوم» سرآغاز آشنایی من با کارگردان و بازیگری بود که قصد داشت بعد از سال ها مقابل دوربین برود و نخستین بازی خود را در صحنه یی ثبت کند که من مقابل او بازی می کنم. بعد از ظهر یک روز تابستانی، سعید مطلبی برای قرار در دفتر ایرج قادری برای فیلم «آکواریوم» ساعتی را تعیین کرد. حس و حال عجیبی داشتم. دیدن یک بازیگر و کارگردان قدیمی که پر از تجربه بود و صاحب خاطراتی از زمانی دیگر در سینمای ایران.
می خواستم سر ساعت به قرار برسم، بالاخره 10 دقیقه زودتر از زمان قرار به دفتر هفت تیر رسیدم. در که باز شد مردی با محاسن سفید، همچنان سرحال و با انگیزه پشت میزش نشسته بود. در همان لحظه ورود پس از سلام گفتند: بارک الله چه دختر منظمی... و من ذوق زده شدم. حس اینکه حرمت ها، چارچوب ها و قوانین در کار برای او اهمیت زیادی دارد در این دیدار روشن شد و دلم گرم تر. نشستیم و گپ زدیم و نتیجه اش شد بازی در «آکواریوم» یعنی دو ماه کار در استانبول...

ادامه نوشته

عزت الله انتظامی: بسيار مشتاق بوديم تا من وایرج قادری در اثري سينمايي با يكديگر همكاري داشته باشيم



به گزارش پارس توریسم آقای انتظامی در این گفت وگو ايرج قادري از كارگردانان قديمي و با تجربه سينماي ايران دانسته كه ‌آثار بسياري را در تاريخ سينماي كشور به يادگار گذاشته است .این بازيگر پیشكسوت سينما تئاتر و تلويزيون در خصوص ايرج قادري گفته است : ايرج قادري از جمله كارگردانان قديمي است كه از گذشته دور در سينماي ايران فعاليت داشته و نوع كارها و آثار به نمايش درآمده او داراي سوژه هاي خاص و به دور از مسائل سياسي و همچنين بيشتر به دنبال مسائل درام خانوادگي - اجتماعي و عاشقانه بودوي گفت: تا به حال افتخار همكاري با ايشان را نداشته‌ام و فقط در حد پيشنهادي از طرف وي بود كه سناريوي اين اثر مورد استقبال من قرار نگرفت در صورتيكه بسيار مشتاق بوديم تا در اثري سينمايي با يكديگر همكاري داشته باشيم.
انتظامي افزود: مرگ ايرج قادري را به تمامي هنرمندان عرصه سينماي ايران و همچنين خانواده مرحوم ايرج قادري تسليت گفته و آرزو دارم كه همه هنرمندان با حيثيت و آبرو از اين دنيا بروند.

حسین خواجه امیری: منتظر کنسرت مشترک من و احسان باشید!

ایرج

امیدوارم این اتفاق بیفتد و در صورت اخذ مجوز به برگزاری برنامه زنده نیز اقدام کنم. خدا را چه دیده اید؟ شاهد خدا خواست که به خواسته قلبی ام هم برسم و منتظر کنسرت مشترک ام با پسرم (احسان خواجه امیری) باشید.
بهمن بابازاده چند ماهی هست که خبر انتشار آلبوم «قصه زندگی» با صدای استاد آواز ایران «ایرج» در رسانه ها منتشر شده ولی با گذشت چندین ماه هنوز خبری از این آلبوم در بازار موسیقی نشده تا علامت سوال ها نسبت به این آلبوم بیشتر و بیشتر شود.استاد آواز ایران در این باره گفت: خود من هم مثل شما از زمان دقیق انتشار آلبوم خبر ندارم ولی ظاهرا قرار شده اوایل هفته بعد این اثر در بازار موسیقی کشور منتشر شود.
حسین خواجه امیری افزود: «برای این آلبوم زمان ووقت فراوانی صرف شده و امیدوارم بتوانیم رضایت مخاطبان موسیقی کشور را جلب نمائیم. هر چند مخاطبان این روزهای بازار موسیقی متاسفانه سلیقه شان به سمت اثار سطحی و مبتذل گرایش پیدا کرده و معلوم نیست چه آخر و عاقبتی در انتظار این آلبوم است.»ایرج در مورد برنامه هایش پس از انتشار این آلبوم پر سر و صدا نیز گفت: «پیش از هر چیزی باید دید واکنش ها نسبت به این آلبوم چگونه خواهد بود. موسیقی من موسیقی اصیل ایرانی ست با المان های امروزی تر و به روز تر. نوع خوانش من همیشه یک جوره بوده و خواهد بود. فقط به نظرم در این آلبوم سعی شده به سلیقه مخاطب عام نزدیک تر شویم. ولی این بدان معنی نیست که مثل بسیاری از جوانان حاضر در موسیقی، برای جلب نظر مخاطب بیشتر دست به هر کاری بزنم.»
خواجه امیری در انتهای صحبت هایش نیز در مورد اجرای زنده و احتمال برگزاری کنسرت هایش نیز گفت : « امیدوارم این اتفاق بیفتد و در صورت اخذ مجوز به برگزاری برنامه زنده نیز اقدام کنم. خدا را چه دیده اید؟ شاهد خدا خواست که به خواسته قلبی ام هم برسم و منتظر کنسرت مشترک ام با پسرم (احسان خواجه امیری) باشید.» با پی گیری های خبرنگاران از رامین بصیرت نیا (تهیه کننده آلبوم «قصه زندگی» ) درباره زمان انتشار این آلبوم به اینجا ختم شد که ایشان یکشنبه هفته آینده را زمان توزیع این آلبوم در بازار موسیقی کشور اعلام کردند.
گفتنی ست آلبوم جدید این خواننده و استا د آواز ایران ۸ قطعه با نام‌های «قصه زندگی»، «قسم»، «زنگی بزن»، «غصه نخور عزیزم»، «بی‌تو می‌رم»، «دلخون» و «بگو» دارد که تمام قطعات توسط بهنام خدارحمی آهنگسازی و تنظیم شده و ترانه‌هایش نیز توسط نسرین سیفی سروده شده است.

مراسم یادبود ایرج قادری جمعه برگزار می‌شود



مراسم یادبود ایرج قادری کارگردان و بازیگر سینمای ایران روز جمعه 22 اردیبهشت‌ماه از ساعت 18:30 تا 20:30 در مسجد الجواد (ع) واقع در میدان هفت‌ تیر برگزار می‌شود.

استاد جلیل شهناز تحت مراقبت های ویژه‌ قرار گرفت/ هنرمندان به عیادتش میروند



شهنواز تار ايران در بخش مراقبت‌هاي ويژه‌ي بيمارستان «آراد» بستري شده است، اجازه‌ي نداشتيم كنار تختش برويم، از همان چارچوب در به او سلام كرديم و با لبخندي كوتاه جوابمان را داد. به گزارش خبرنگار بخش موسيقي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، جليل شهناز، همچنان در بيمارستان بستري است و خيلي دل و دماغ حرف زدن با كسي را ندارد. دختر جليل شهناز كه تا حدي به خاطر ورود بدون اجازه‌ي عكاسان به اتاق پدرش آزرده شده است ،‌ به ايسنا مي‌گويد: از عكاساني كه بدون اجازه وارد اتاق پدرم شدند و عكس او در رسانه‌ها منتشر كرده‌اند، شكايت مي‌كنم.
او ادامه داد: آيا آن‌ها خودشان دوست دارند، عكس پدرشان در چنين وضعيتي منتشر شود؟ پدر من عمري به اين مملكت خدمت كرده است آيا مي‌خواهند با اين عكس‌ها، صفحه‌هاي خالي خود را پر كنند؟ حداقل عكسي از پدرم در حال تار زدن منتشر كنيد. كيوان ساكت (نوازنده تار)، رضا مهدوي(رييس دفتر موسيقي حوزه هنري) و عليرضا افتخاري (خواننده سنتي) نيز از جليل شهناز عيادت كردند و گفتند: ما از عشاق شما هستيم. شهناز نيز ، بدون اينكه چيزي بگويد با روي باز از آنها استقبال كرد. دختر جليل شهناز هم به گفته پزشكان معالج، نويد بهبود وضعيت او را داد و خلوت بودن دور و بر تخت اين هنرمند صاحب نام موسيقي كشور را كمك به بهبود جسمي او دانست.
جليل شهناز (زاده‌ي سال 1300 در اصفهان)، از بزرگترين و سرشناس‌ترين نوازندگان تار و سه‌تار سده‌ي اخير در ايران است. اين هنرمند با استفاده از تكنيك‌هاي برجسته در شيوه تارنوازي، توانست بسياري از رديف‌هاي موسيقي سنتي ايران را با ساز تار بنوازد كه از آن جمله، نواختن در مايه دشتي و دشتستاني است كه بسيار با ارزش است. شهناز از سال 1324 به تهران آمد و از همان ابتدا با راديو تهران همكاري كرد و در بسياري از برنامه‌ها به‌عنوان تك‌نواز شركت داشت. به اذعان كارشناسان موسيقي، اوج درخشش شهناز از سال 1336 شروع شد؛ همان روزها كه برنامه‌ي گل‌ها، به همت داوود پيرنيا طرح‌ريزي و در راديو اجرا مي‌شد. در اين برنامه صداي ساز شهناز با صداي معروف‌ترين خواننده‌ها در مي‌آميخت. در آرشيو راديو ايران آثار او با همكاري خوانندگان بلند آوازه‌اي نظير تاج اصفهاني، اديب خوانساري و... موجود است و از كارهاي مورد توجه وي، حدود شش ساعت نوار با همايون خرم است كه به بيان جديدي از رديف در موسيقي ايراني دست يافته‌اند. از تكنيك‌هاي برجسته‌ي شهناز مي توان به نواختن در مايه‌ي دشتي و دشتستاني و بسياري از رديف‌هاي موسيقي ايراني اشاره كرد. مصطفي الموتي كه شهناز را استاد مسلم تار ايران مي‌داند، مي‌گويد: «يكي از هنرمنداني كه هنگام اقامت در ايران شناختم، جليل شهناز بوده.» او در ميان هنرمندان از احترام خاصي برخوردار است، به علت داشتن صفات ممتاز اخلاقي، در هر مجمع و محفلي كه شركت مي‌كرد، توجه و احترام همگان را جلب مي‌كرد و شاگردان زيادي نيز تعليم داده بود. بداهه‌نوازي‌هاي شهناز در تاريخ موسيقي ايران بي‌نظير و همواره زبان‌زد بوده است. اين پختگي و تسلط او بر حالت‌ها و فضاهاي موسيقي ايراني را حتا مي‌توان در اجراهاي دوره جواني‌اش ديد كه نشان‌دهنده‌ي نبوغ اوست.» او در سال 1383 به عنوان چهره ماندگار هنر و موسيقي برگزيده شد و در 27 تير سال 1383 مدرک درجه يک هنري (معادل دکترا) براي تجليل از يک عمر فعاليت هنري به اين هنرمند اهدا شد.

يادداشت تلخ ناصر ملك مطيعي در فراق ايرج قادري

ناصر و ایرج

«بودن من شرمندگي دارد وقتي رفقايم نيستند. از اينكه آنها يك به يك مي‌روند و من مي‌مانم. من مي‌مانم كه ديگر كسي را ندارم بلند شوم، قصد ديدارش كنم و به خانه‌اش بروم. مرگ حق است و بايد راضي به رضاي حق باشيم، اما اين يك تسلي است براي قلب غمباري كه دوستي عزيز را از دست داده است، براي دردي كه تاسف شديدي به همراه دارد. اما ما تسلايي داريم و آن احترام مردم است؛ مردمي كه لطف دارند، مهر دارند و به هنرمند علاقه‌مند هستند. ايرج را راه دوري به خاك سپردند؛ او را در غربت و به دور از ما در خاك گذاشتند. غربت فقط معناي خارج از كشور را ندارد. وقتي هنرمندي مثل قادري در سكوت به خاك سپرده مي‌شود اين مفهوم غربت است. اما هنرمندان بايد سپاسگزار باشند كه اگر كسي را ندارند، مردم در كنار آنان هستند و مي‌دانم اين مردم به ديدار ايرج مي‌روند و غربت خاكسپاري او را به فراموشي مي‌سپارند. ايرج قادري دوست گرمابه و گلستاني داشت؛ سعيد مطلبي. امروز زماني است كه بايد صميمانه به او تسليت گفت.»

همه فریاد ایرج خان پاشو زنبورک دوستی و بزن سر دادند...

ایرج در کوچه مردها


اگر دارم دلی آنرا فدای دوست میسازم

که از دنیا و مافیها به لطف دوست مینازم

دوستی ای به فدات جون و دلم جون و دلم

سر اگر در قدم تو بدهم باز خجلم

دشمنی وقتیکه دلت نور محبت می بره

رنگ آفتاب میپره

اون که دل میفروشه ارزون به خدا بی خبره

اگه سودی ببره بی وفایی می خره

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا