زری خوشکام "عکس اختصاصی"
دوستان درصورت تمایل میتوانید در نظر سنجی واقع در سمت راست پایین وبلاگ شرکت کنید
دوستان درصورت تمایل میتوانید در نظر سنجی واقع در سمت راست پایین وبلاگ شرکت کنید
درباره علی حاتمی در همه سالهایی که از مرگ او میگذرد، حرفهای بسیاری گفته شده اما احمد بخشی، دستیار او، حرفهایی دارد که کمتر شنیده شده یا تاکنون ناگفته مانده است.
از حاتمی گفتن آسان نیست، مخصوصاً اگر گفتنیها زیاد باشند و شنیدنی. شناخت سینماگری که در آثارش بیدریغ به ستایش گذشته نشست و با نگاهی حسرتخوارانه به زمان از دست رفته نگریست، قطعاً به آسانی و ارزانی حاصل نخواهد شد...
برنده عکس اختصاصی این هفته زنده یاد محمدعلی فردین بود.در صورت تمایل برای هفته های بعد در نظرسنجی واقع در سمت راست پایین وبلاگ شرکت کنید
روزنامه ایران: زنده یاد میرمحمد تجدد که دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم فنی بود فعالیت بازیگری خود را از اواسط دهه چهل و با بازی در فیلمی با عنوان گل شیطان آغاز کرد. طی سالهای بعد اغلب به عنوان بازیگر نقشهای مکمل در آثاری همچون یک قدم تا بهشت، هاشم خان، رودخانه وحشی و همای سعادت حاضر شد. قیصر، گروهبان و سرب هر سه ساخته مسعود کیمیایی مشهورترین فیلمهایی بودند که تجدد در آنها ایفای نقش کرد ضمن این که آخرین نقش آفرینی سینمایی تجدد هم مربوط به درام معمایی قتل آنلاین ساخته مسعود آب پرور بود.
مرگ تجدد بهانهای شد برای آن که با رفقای قدیمی او گپی بزنیم و نظر آنها را درباره این هنرمند بدانیم. در این میان تنها ایرج قادری و جمشید مشایخی بودند که به ذکر اظهارنظری کوتاه درباره مرحوم تجدد پرداختند و بقیه همکاران وی به دلیل تاثر از شنیدن خبر مرگ وی حاضر به گفتگو نشدند. در ادامه نظرات ایرج قادری و جمشید مشایخی را درباره تجدد میخوانید:
ایرج قادری: هر چند همکاری مستقیمی میان من و مرحوم تجدد وجود نداشت اما دواردور ایشان را می شناختم و در جمع دوستان هم اغلب از وی به عنوان یک بازیگر با اخلاق و شریف یاد می شد. تجدد به لحاظ هنری اغلب ایفاگر نقشهای مکمل بود با این حال تلاش خود را میکرد که انتخابهای سینمایی خود را به گونهای درست انجام داده و در هر اثری که به وی پیشنهاد میشود بازی نکند.
جمشید مشایخی: من در دو فیلم قیصر و سرب با میرمحمد تجدد همکاری داشتم و در این میان بیشتر همکاری با او در فیلم قیصر به یادم مانده است. اگر اشتباه نکنم وی در این فیلم در نقش برادر خانم پوری بنایی ایفای نقش میکردند. بازی او در این فیلم بیشتر از یک سکانس نبود اما با این همه وی تمام تلاش خود را کرد که نقشاش را درست و در خدمت فیلم ایفا کند. میرمحمد تجدد آدمی نبود که بخواهد با حاشیه بازی های بی مورد خودش را مطرح کند بلکه با دوری از حواشی فقط به کار هنری اش توجه میکرد.
دوستان درصورت تمایل میتوانید در نظر سنجی "عکس هفته" واقع در سمت راست پایین وبلاگ شرکت کنید
عدهای در موسیقی عقبگرد داشتهاند
در این روزهای سرد پاییزی كه از هر كدام از تالارهای شهر نوایی از موسیقی به گوش میرسد، خیلیها گوشهایشان را برای شنیدن موسیقیای تیز میكنند كه از عارف و شیدا میگوید.
موسیقیای كه از تار لطفی و سنتور مشكاتیان برخاسته و یادآور شب نورد، داروك و سپیده است. موسیقیای كه از دوران طلایی این هنر اما با نگاهی امروزی میآید.
محمدرضا لطفی كه با آمدنش به ایران و برگزاری كنسرتهای متعدد دوران درخشان شیدا را برای مخاطبانش زنده كرد، با تشكیل گروههای سهگانه شیدا و جذب جوانان در مكتبخانه میرزا عبدالله به پرورش استعدادهای درخشان پرداخت و با حمایت و اعتبار بخشیدن به آنها نسل جدیدی از موسیقیدانان را تشكیل داد. موسیقی او كه نوستالژی زیبایی از هنر را در ذهنها تداعی میكند، این شبها با اركستر بزرگ شیدا كه تلفیقی از همنوازان و بانوان شیداست با صدای فریدونپور، خواننده جوان به گوش میرسد...
دوستان درصورت تمایل میتوانید در نظر سنجی "عکس هفته" واقع در سمت راست پایین وبلاگ شرکت کنید
مجید:خوش به سعادتتون كه ميرين روضه، جاتون وسط بهشته، ما كه دنيامون شده آخرت يزيد...
كيه ما رو ببره روضه؟ آقا مجيد تو رو چه به روضه، روضه خودتی، گريهكن نداری، وگرنه خودت مصيبتی، دلت كربلاس...
سوته دلان "علی حاتمی"
دوستان درصورت تمایل میتوانید در نظر سنجی "عکس هفته" واقع در سمت راست پایین وبلاگ شرکت کنید
در آذر ماه ۱۳۲۵ در شهر سبزوار میان خانواده ای پر جمعیت به دنیا آمد؛ او پس از گرفتن دیپلم دبیرستان به تهران آمد و کار هنری را از سال ۱۳۴۶ به صورت حرفه ای در کانال تلویزیونی ایران به صورت پخش زنده آغاز کرد. و تا سال ۵۷ کار هنری را ادامه داد که میوه ی این سال ها ۱۲۰ ترانه می باشد.
بیشتر ما ایرج مهدیان را با ترانه ی «سلام بر عشق » می شناسیم که در سال ۵۲ اجرا شده.اما نخستین ترانه ی این هنرمند«ای دل بنال» یا «می خوام مث دیوونه ها ، سر بکشم تو خونه ها ، بپرسم از همسایه ها ، رفته کجا اون بی وفا» می باشد.او پس از همکاری یک سال و نیمه ای که با کانال ایران داشت ، به مدت پنج سال در کاباره «مولن روژ » که گرداننده ی آن آقای «کریم ارباب» بود ، هر شب هنرش را به نمایش می گذاشت.
ایرج مهدیان پس از سال پنجاه و هفت ناگزیر به ترک هنر و وطن شد .او اینک در کنار همسرش که بیشتر از سی سال با او در فرازو نشیب زندگی همراه بوده ، در کشور آلمان زندگی می کند
بازدیدکنندگان گرامی میتوانید برای دیدن عکس ها و پوسترها به گالری واقع در سمت راست وبلاگ مراجعه کنید
نبسته پیمان گسستهیی تو
دل غمینم شکستهیی تو
ز بی وفاییت چهها بدیدم
ز عشق رویت چهها کشیدم
مهرت به قلب من نشسته
چشمم به راهت گشته خسته
جوانی من گسسته آخر
دل غمینم شکسته آخر
بهار عشقم سامان نداره
فغان قلبم پایان نداره
اکنون که رفتی قلبم شکستی
روزم سیاهه قلبم پر آهه
درد دل من درمان نداره
بی عشق رویت سامان نداره
جوانی من گسسته
آخر دل غمینم شکسته آخر
بابک بیات در سال ۱۳۲۵ در شهر تهران ...به دنیا آمد.از سن ۱۹ سالگی در اپرای تهران و زیر نظر خانم اولین باغچهبان, آقای ثمین باغچه بان و نصرت الله زابلی با موسیقی کلاسیک و جهانی آشنا شد و در حدود پنج سال همکاری خود را با این اپرا ادامه داد.بعد از آن با محمد اوشال آهنگساز و رهبر ارکستر جاز فولکوریک دوستی عمیقی پیدا کرد که این دوستی به ادامه هارمونی و آکومپانی مان و فراگیری دیگر اشتیاقات موسیقایی بیات منجر شد.ایرج جنتی عطایی شاعر و ترانه سرا و نمایشنامه نویس که از دوران کودکی تا قبل از انقلاب با بابک بیات همگام با هم موسیقی ترانه را ادامه دادند, در زندگی بیات و خانواده اش بسیار موثر بود, که این دوستی به ساخت ترانههای بسیاری از جمله : غریبه, جنگل, بن بست, خونه, فریاد زیر آب, على کنکورى, تپش, خاتون, سایه, خورجین (بانوى شرقى), فصل بد خاکسترى (روح بزرگوار), سقف, هیچ کسى مثل تو نبود, طلایه دار (اى بزرگ موندنى) و بسیارى ترانه هاى دیگر منجر شد...
آرشیو صداهای برجای مانده سَندی نیست كه مشخص كند اولین بار صدای چه كسی از رادیو ایران شنیده شد. آنچه كه هم اكنون در آرشیو است و هر سال ۴ اردیبهشت از شبكههای متعدد رادیو پخش میشود صدایی است كه صاحب آن رضا سجادی است. او میگوید: ساعت پنج بعدازظهر «اینجا تهران رادیو ایران» خیلیها اعتقاد دارند كه رضا سجادی همان اولین گویندهای است كه از رادیو ایران صدایش شنیده شد ولی در میان نقل قولهای بسیاری دیگر از پیشكسوتان رادیو شنیدن نامهای دیگران هم جالب است.«توران مهرزاد» میگوید حدود ۶۰ سال پیش زمانی كه دختری ۱۴ ساله بود، از تئاتر به رادیو پیوست. او كارش را در بیسیم قصر شروع كرد و شنوندگان قدیمی رادیو مناجاتهای صبحگاهی او را در كنار مرحوم «اكبرمشكین» حتما به خاطر دارند. عاشق رادیو است و مدیران فعلی رادیو را آدمهای نازنینی میداند كه احترام این پیر و مادر رادیو را نگه میدارند. توران مهرزاد از میان اولین گویندههای قدیمی رادیو تنها نام خانمی به اسم «اردلان» را به یاد میآورد اما میگوید: همه اولینها را دیدهام و با آنها كار كردم.
برای این كه بدانیم اولین زنی كه صدایش از رادیو شنیده شد چه كسی بود بد نیست به گفته «داوود رشیدی» هنرمند سینما و تئاتر هم توجه كنیم. او از مرحوم«طوسی حائری» یاد میكند، مرحوم طوسی حائری دخترعمه و دختر دایی داوود رشیدی بوده است و حتی مدتی در ایران و فرانسه با خانواده آنها زندگی كرده. طوسی حائری دكترای ادبیات فرانسه داشت و به گفته رشیدی اولین گوینده زن رادیو بوده است.علیاكبر توصیفیان هم از جمله كسانی است كه در رادیو ریش و موی سفید كرده است. او قدسی رهبری، رضا سجادی، بشیر فرهمند و تقی روحانی را به عنوان اولین گویندگان رادیو نام میبرد و میگوید: به نظرم اولین نفر مرحوم كوكب پرنیان بود كه با نام خانوادگی شوهرش «رجاء» شناخته میشد