آقای سمسارزاده چند سال است كه در زمینه بازیگری فعالیت می‌كنید؟
من 70 سال دارم و از 16 سالگی هم وارد این حرفه شده‌ام. حالا خودتان پیدا كنید پرتقال‌فروش را.

آیا هنوز هم با عشق كار می‌كنید یا دیگر این حرفه برایتان عادت شده است؟
خیر. هنوز هم با عشق كار می‌كنم و هر روز هم مشتاق‌تر می‌شوم. چون دنیای هنر آنقدر وسیع است كه هر چه بیشتر جلو بروی، به عمق بیشتری دست پیدا می‌كنی. به هر حال هیچ گاه از سر عادت كار نكرده‌ام و اگر روزی این احساس به من دست بدهد، قطعا مرگ هنری‌ام فرا رسیده است.

پیش از انقلاب شما كارتان را با بازی در سریال‌های تلویزیونی آغاز كردید، اما امروز بیشتر شما را به عنوان یك بازیگر تئاتر می‌شناسند تا یك بازیگر تلویزیون. چرا؟
بله من با بازی در سریال‌هایی چون پهلوانان، آدم و حوا، روزهای خوش تیمارستان و... معروف شدم و در ادامه به صحنه تئاتر سوق پیدا كردم. شاید چون در سینما و تلویزیون فضا برایم محدودتر بود و نقش‌ها آن طور كه باید دلخواهم نبودند.

خب، در این مدت دلتنگ تلویزیون نبودید؟
چرا. خیلی زیاد، ولی متاسفانه بخت با من یار نبود و نتوانستم طی این سال‌ها در این رسانه فعالیت كنم.

خب، برویم سراغ چهارچرخ. چه شد كه در این سریال بازی كردید؟
از طرف اصغر نعیمی كه كارگردان ابتدایی این سریال بود برای بازی در این كار دعوت شدم. او متن‌ها را در اختیار من قرار داد و گفت كه دوست دارد من در این سریال حضور داشته باشم. بعد هم با تهیه‌كننده صحبت كردم و پس از خواندن متن‌ها هم پذیرفتم كه در این كار بازی كنم.

نقش‌تان را دوست داشتید؟
اگر راستش را بخواهید خیر. چون این نقش آن چیزی نبود كه ما در ابتدا در موردش صحبت كرده بودیم. پس از رفتن اصغر نعیمی و تغییر كارگردان، نقش من هم كمرنگ‌تر شد و آن طور كه باید به آن توجهی نشد و در ادامه این نقش بلاتكلیف ماند.

خب شما اعتراضی به این موضوع نكردید؟
خیر. البته من باید اعتراضم را همان موقعی كه اصغر نعیمی رفت و جواد مزدآبادی به جای او آمد، می‌كردم اما به لحاظ حرفه‌ای درست نبود كه كارم را نیمه‌كاره رها كنم، اما به هر حال متاسفم كه نقش قره‌گزلو به معنای واقعی قلع و قمع شد.

ارتباط‌تان با سایر بازیگران چطور بود؟ به هر حال شما پس از سال‌ها دوباره این فضا را تجربه می‌كردید؟
ارتباطم با بازیگران خوب بود. آنها همكاران من بودند و خیلی راحت‌تر توانستم با تك‌تك آنها همبازی شوم. بخصوص حمید لولایی و مریم امیرجلالی كه بازیگرانی بسیار حرفه‌ای بودند.

با توجه به این كه سال‌هاست در زمینه تئاتر آن هم در ژانر طنز فعالیت می‌كنید چقدر از بداهه‌گویی برای ارائه بهتر نقش‌تان استفاده كردید؟
ما اصلا اجازه این كار را نداشتیم. در صورتی كه اساس كار طنز بداهه‌گویی است. چون بعضی چیزها در لحظه اتفاق می‌افتد و به ذهن بازیگر می‌رسد. به هر حال ما طبق فیلمنامه رفتار می‌كردیم. البته متن‌ها هم بسیار خوب نوشته شده بودند و كمبودی در این زمینه احساس نمی‌كردیم.

بازی روی صحنه تئاتر برایتان جذاب‌تر است یا مقابل دوربین؟
من تئاتر را با هیچ چیزی عوض نمی‌كنم. چون نقش تماشاگر و زنده بودن كار به من انرژی زیادی می‌بخشد كه بسیار دلپذیر است. ضمن این كه بازی در تئاتر كار هر كسی نیست.

در مورد تلویزیون چطور؟ چقدر مخاطبان این رسانه برایتان مهم‌اند؟
كار در تلویزیون را هم دوست دارم چون یك رسانه مردمی است و بهتر است بگویم خودمانی. من برای عام كار می‌كنم و نه خاص. به همین دلیل هر رسانه‌ای كه مرا به مردم وصل كند فعالیت در آن برایم شیرین‌تر است.

چرا طی این سال‌ها بیشتر در زمینه طنز فعالیت كردید. فكر نمی‌كنید از این نظر خودتان را محدود كرده‌اید؟
اتفاقا من در ابتدا اصلا هنرپیشه طنز نبودم و بیشتر كارهایم جدی بود و كاملا بر حسب اتفاق وارد كارهای طنز شدم. البته از این مساله ناراضی نیستم و خوشحالم كه توانسته‌ام مخاطبانم را به خنده مهمان كنم.

اما خیلی‌ها معتقدند كه اساسا فیزیك و صدای شما چندان به درد این كار نمی‌خورد؟
بله. اوایل خودم هم به این موضوع فكر می‌كردم، اما خوشبختانه توانستم راهم را در این زمینه پیدا كنم و خدا را شكر تا حد زیادی هم موفق شده‌ام.

نمی‌خواهید خودتان را در نقش‌های جدی‌تر محك بزنید؟
چرا. اگر فرصتش برایم فراهم شود حتما این كار را خواهم كرد.

باز هم در تلویزیون بازی خواهید كرد‌؟
بله، اما این بار كمی بیشتر وسواس به خرج می‌دهم و بسادگی جواب مثبت نمی‌دهم چون كار در تلویزیون شوخی نیست و تو در برابر میلیون‌ها آدم بازی می‌كنی و طبیعتا مورد قضاوت قرار می‌گیری. بنابراین این بار حواسم را بیشتر جمع خواهم كرد.

اگر در یك سریال 90 شبی پیشنهاد بازی شود می‌پذیرید؟
بستگی به نقش دارد. اگر به درد بخور باشد می‌پذیرم ولی اگر حالت فانتزی داشته باشد، خیر، نمی‌پذیرم.
 
آقای سمسارزاده به عنوان یك بازیگر به این سطح رسیده‌اید كه آن دانش كسب شده در شما نهادینه شود و بدون این كه تلاش كنید وقت بازی خودش را بیرون بریزد؟
اگر منظور از تلاش عرق‌ریزان باشد باید یك جور به آن توجه كرد و اگر به معنای معطوف كردن همه وجود به یك نقطه است باید طور دیگری درباره آن حرف زد. من فكر می‌كنم لازمه كار هر انسانی در هر حرفه‌ای این است كه چنین توجهی داشته باشد. كاری كه بدون این توجه، شوق و نگرش صورت بگیرد، اصلا كار نیست، یك اتفاق غیرارادی است. به نظر من بازیگری در والاترین شكلش به نمایش گذاشتن تكه‌ای از زندگی یك انسان است، بدون این كه این نمایش به صرف فعل نمایش انجام شود.
اگر قرار باشد من 30 سال در همه آكادمی‌های دنیا تحصیل كنم و بعد كه می‌روم جلوی دوربین مرتب به آموخته‌هایم فكر كنم تا بازی‌ام جلوه خاصی كند به نظرم بازی نكرده‌ام بلكه عرض اندام كرده‌ام.

چقدر لحظاتی را كه بازی می‌كنید، زندگی می‌كنید؟
همه لحظه‌هایی را كه بازی می‌كنم دارم زندگی می‌كنم. چون اگر زندگی در بازی‌‌ام جریان نداشته باشم، دیگر نقشم و خودم جلوه‌ای نخواهند داشت و تصنعی خواهد بود.

در طی این سال‌ها مخاطبان‌تان را چگونه شناخته‌اید؟
آنها سلایق مختلفی دارند و راضی نگه‌داشتن تمامی آنها كار بسیار دشواری است اما آنها در عین حال كه سختگیر هستند، بسیار مهربان و همراهند و بزرگ‌ترین منتقدان كارهایم بوده‌اند كه از این نظر برایم ارزش زیادی دارند. باور كنید گاهی اوقات بچه‌های 7، 8 ساله می‌آیند و در مورد كارهایم با من حرف می‌زنند و نظراتشان را در میان می‌گذارند.

طنز این روزها، با طنز آن سال‌ها چقدر فرق دارد؟
خیلی زیاد. در آن سال‌ها مردم راحت‌تر می‌خندیدند. اصلا دنبال بهانه بودند كه بخندند، اما طنز این روزها سخت‌تر است چون مخاطب به هر قیمت نمی‌خندد یا حوصله‌اش را ندارد یا خنده‌اش نمی‌گیرد. بنابراین بازی در كارهای طنز این روزها مشكل‌تر است.

به كدام یك از نقش‌هایتان تعلق خاطر بیشتری دارید؟
به نقشی كه در سریال مرادبرقی داشتم. چون به واسطه این نقش مسیر زندگی‌ام عوض شد و مخاطب هم همیشه این نقش را به خاطر دارد.

آقای سمسارزاده، امكانات سینما و تلویزیون را بهتر از تئاتر نمی‌بینید؟
چرا، در تئاتر شرایط كار دشوارتر از تلویزیون است. هم از لحاظ فیزیكی و مكانی و هم از لحاظ پشتیبانی‌های مالی و مادی. تئاتر ما هنوز به امكانات زیادی نیاز دارد، اما عشقی كه در تئاتر وجود دارد در تصویر نیست. تئاتر خانه اول همه بازیگران دل‌خسته این كار است و بازی در آن باعث تولد دوباره آدمی می‌شود.

آیا هنوز هم به تجربه‌های تازه‌تر آن هم پس از پنجاه‌ و اندی سال در این زمینه علاقه دارید؟
بله. چون هر چه بیشتر جلو می‌روم مشتاق‌تر می‌شوم و دوست دارم كارهای تازه‌تری انجام دهم، البته اگر فرصتش را به من بدهند.

به تازگی پیشنهاد بازی در سینما یا تلویزیون داشته‌‌اید؟
بله. قرار است در یك كار سینمایی كه فضایی طنزگونه دارد ایفای نقش كنم ولی چون هنوز قرارداد نبسته‌ام اسم آن را نمی‌توانم بگویم.

باز هم طنز... چرا؟
چون حالا هم خودم به این ژانر عادت كرده‌ام و هم مخاطبانم مرا در كارهای طنز بیشتر می‌پسندند.