در بهار سال جاری.روزی سرپرست محترم برنامه گلها بمن گفتند: به تازگی گلی یافته ام که رایحه ای خوش و رنگی زیبا دارد...گفتم:شک نیست که در بهاران می باید در انتظار روییدن گلهائی خوش بو و زیبا بود ولی بفرمایید این گل زیبا در کجا روییده و هم اکنون در کدام گلستانی عطر افشانی میکند؟در پاسخم فرمودند:این گلی است که من در تهران یافته ام.گو اینکه نامش وی را از سرزمین دیگری معرفی میکند اما من او را در همین تهران خودمان یافته ام و به جرات میتوانم بگویم که الحق گلی دوست داشتنی هست...نام این گل علی اکبر و نام خانوادگیش گلپایگانی است و همان طور که تذکار کردم در گلزار هنر گلپایگان بعرصه وجود گام ننهاده بلکه در سال 1312 در تهران متولد شده و هم اکنون همه وی را گلپا می نامند.صحبت ان روز من و اقای پیرنیا بنیان گذار و سرپرست برنامه های گلها به انجا انجامید که ایشان نواری را که از صدای گلپا تهیه فرموده بودند روی دستگاه ضبط صوت نهادند و مدعای خود را در باب انتخاب گلی خوش رایحه به اثبات رسانیدند.
گلپا در خانواده ای زاده شده که تقریبا تمام افراد ان صدای مطلوب داشته اند.خودش مینویسد:دارای پنج برادر و یک خواهرم که تمام انها دارای صدای خوش میباشند.اواز خواندن در خانواده ما ارثی است-چنانکه پدر بزرگم و پدرم هر دو از کسانی هستند که دارای صدائی خوش بوده اند.
گلپا از همان اوان کودکی بنا به توصیه پدر بزرگوارش به خواندن پرداخته و در ظل توجهات و تعالیم وی به مبانی موسیقی اشنا گشته است.خودش نقل میکند:از کودکی دارای صدا بوده ام-مانند برادرانم پایه و اساس موسیقی را نزد پدرم فرا گرفته و پس از ان نزد استاد محترم نور علی خان برومند ردیف موسیقی ایرانی را فرا گرفته ام.نور علی خان برومند که گلپایگانی از ایشان نام برد یکی از مفاخر هنر موسیقی کلاسیک ایرانی است از نوازندگان زبردست سنتور است سه تار نیز مینوازد و نواختن ضرب هم میداند-با تمام موسیقیدانهای قدیمی مانوس بوده و بهمین سبب هم اکنون یگانه کسی است که قولش برای اهل موسیقی معتبر و حجت است.
به هر حال همچنانکه خود گلپا نقل کرد مدت شش سال نزد نورعلی خان تلمذ کرده و سپس شخصا به مطالعه پرداخته است.باز هم مینویسد:ولی باید یاداوری کنم که مدت های مدید از نوارها یا صفحات اواز استاد فقید طاهر زاده استفاده کرده ام.در ضمن باید بگویم که اقای ادیب خوانساری هنرمند معروف حق زیادی به گردن من دارند و به نظر من ایشان بنیانگذار مکتبی در اواز هستند که مشهور به مکتب اصفهان است.گلپا در این زمینه باز هم اطلاعاتی در اختیار خوانندگان گرامی خواهد گذاشت ولی در برابر سوال من در زمینه چگونگی تحصیلات خود گفت:
تحصیلات ابتدائی را در مدرسه فرهنگ و اقبال و تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای بدر و نظام و پس از ان در دانشکده افسری و علوم و پس از ان کلاس  تخصصی تخصصی نقشه برداری را در مدرسه نقشه برداری سازمان برنامه به پایان رسانده ام و پس از ان دوره کارشناسی بانک را دیده ام و در حال حاضر کارشناس بانک رهنی هستم.
چه بسیارند کسانی که خداوند صدائی مطلوب به ایشان عطا کرده ولی چون واجد ذوق هنری نبوده و اطلاعات عمومی و بویژه ادبی انها ناچیز بوده است نتوانسته اند از این موهبت الهی به نحو احسن و اکمل برخوردار شوند و دیگران را نیز به حظی برسانند-اینان همچون گلهائی خوش رنگ هستند که رایحه ای از انها به مشام نمیرسد...زود رسند و اندک پای بهمین سبب هاست که وقتی گلی با خصائص گلپا در گلزار هنر ایران پیدا شد میباید مقدمش را گرامی داشت و در حراستش کوشید...گلپا واجد صدائی است که لطافت و نرمی را بوجه اکمل دارا میباشد-شاید از لحاظ تمبر و زنگ صدا یعنی از لحاظ کالیته و جنس اندکی جوان به نظر اید یعنی ان پختگی لازم را هنوز واجد نباشد ولی ذوق و هنر گلپا تا انجاست که کسی جز به لطافت و زیبائی خوانندگی وی توجه به چیز دیگری پیدا نمیکند...گلپا کاملا بر صدای خود تسلط دارد به هر نحو که بخواهد میتواند ان را بگرداند و به هر کجا که بخواهد میتواند ان را هدایت نماید..غلت ها و تحریرهای صدایش بی غش و ناب است مطلقا محض الله تحریر نمیدهد و عنان صوت خویش را بدست تقدیر نمیسپارد-مقتضای شعر و لحن را در نظر میگیرد و چنان این دو را به طرقه العین به هم می امیزد که گوئی جز این نبوده و از این مطلوبتر کسی نخواهد توانست موسیقی را با اواز تلفیق و اجرا نمیاد.گلپا بحث جالبی را شخصا پیش کشیده و درباره اش سخن گفته است که دریغ است در اینجا نقل نشود:
(در خوانندگی دو مکتب در ایران وجود داشته-یکی مکتب اصفهانی و دیگر مکتب تبریزی-به عقیده بنده پایه گذار و شاخص مکتب تبریزی اقای اقبال السلطان اذر است و در مکتب اصفهانی نیز همانطور که قبلا گفتم باید از استاد ارجمند اقای ادیب خوانساری نام برد-یگانه صدائی که توانست روح مرا اقناع کند صوت ادیب بود و در اینجا باید این نکته را متذکر شوم که اصولا من از تقلید بدم می اید و به هیچوجه از ادیب تقلید نمیکنم ولی پیرو مکتب ادیب که همان مکتب اصفهانی هست میباشم...
من معتقدم که ردیفهای موسیقی ایرانی به منزله چهار عمل اصلی(در حساب) می باشد که باید هر خواننده ان را بداند اگر شخصی بخواهد خوب بخواند باید حتما به ردیف تسلط کامل داشته باشد تا بتواند از گوشه های ظریف و باحال که در موسیقی ایرانی فراوان یافت میشود استفاده نماید و شعر را در قالب ان ریخته با تحریرهای متنوع و بجا تحویل شنونده دهد.اینجا دیگر مسئله بستگی به ذوق خواننده دارد که شعر و تحریر را به چه شکل به هم امیزد-)
علی اکبر گلپایگانی خواننده محبوب و مشهور برنامه گلها ده ماه است که همکاری خود را با رادیو اغاز کرده و منحصرا در برنامه گلها اواز میخواند.هنرمندی است متواضع و مودب که از شب زنده داریهای بی حساب و ازار دهنده تا انجا که بتواند اجتناب میکند.به هنر خود فوق العاده علاقه مند است و کوشش میکند از تظاهراتی که جنبه ابتذال دارد دوری کزیند.همیشه معتقد بوده و هست که هنرمند در هر حال و در هر سن و سال به معلومات خود بیافزاید و در پی فرا گرفتن اطلاعاتی باشد که راه وصول به مطلوب و کمال را بر وی کوتاه تر سازد.