درباره افشین...
حسین آهنیان مقدم مشهور به “افشین مقدم” افشين مقدم در اوايل پاييز سال ۱۳۲۴ متولد شد و موسيقى را در دوران كودكى زير نظر عطاالله خرم آموخت. اما شروع خوانندگي او حكايتي ديگر دارد داستان از آنجا شروع مي شود كه " افشين مقدم در تراس رستورانى در نزديكى شميران آوا...ز مى خواند. صداى گرمى داشت و تعلقش فقط خواندن بود نه پول. "*سعيد دبيرى ترانه سراى بسيارى از قطعات مجموعه «زمستون» مى گويد كه يك روز به اين رستوران رفت و با افشين مقدم آشنا شدافشين لوطى بود و ميز دبيرى را حساب كرد و رفاقت آنها شروع شد. سعيد دبيرى - كه بعدها با كوروش يغمايى هم همكارى كرد- ترانه «زمستون» را گفت و از افشين مقدم كه در آن روزها در بلك كتز هم نقش كوچكى داشت خواست تا آن را به همراه چند ترانه ديگر اجرا كند ترانه ها را در استوديو بل ضبط كردند و در سال ۱۳۵۴ آلبوم «زمستون» منتشر شد، خيلى هم سر و صدا كرد و اسم افشين مقدم را سر زبان ها انداخت و همين باعث شد كه او بلافاصله ضبط آلبوم دوم را با ساخته هايى از جهانبخش پازوكى شروع كند"* اما غافل از اينكه چند روزي ديگر به پايان زندگي اش نمانده و او در مرداد سال 1355 در سن 31 سال دار فاني را وداع گفت . اما در مورد موسيقي او مي توان گفت موسيقي او تلفيقي از پاپ و راك است و به صورت كاملا زنده ضبط شده و نشان دهنده بضاعت موسيقي ماست . آلبوم زمستون او كه هم اكنون نيز در نوار فروشي ها موجود است شامل 11 آهنگ از كارهاي مشهور او مثل زمستون ،مسافر،سينه ريز ستاره و... است به همراه يك آهنگ با صداي كيوان رفيق و دوست او كه در گروه 6/8 با افشين و داريوش همكاري مي كردند به نام "گل افشين " كه به ياد افشين اجرا كرده است . شاعران اين ترانه ها :هوشمند ، سعيد دبيري ، پازوكي و باقري هستند و آهنگ و تنظيم از ناصر آهنيان مقدم هست كه در نسخه اي كه در بازار موجود هست با يك نوار تيره سانسور شده است (به چه دليل معلوم نيست ) . خواننده پاپ قبل از انقلاب که همگان او را با ترانههای ماندگاری همچون “زمستون”، “جای تو خالی”، “آخرین طبیب”، “مسافر” و… میشناسند در ۸ مهرماه ۱۳۲۴ بدنیا آمد. افشین خیلی زود با اجرای ترانههایی مانند شیطنت، عاشقانه، زمستون، میترسم و… به دلیل چهره جذاب و صدای گرمش مورد استقبال جوانان قرار گرفت بطوری که در سه سال خوانندگی دو بار بعنوان بهترین خواننده جوان سال ایران انتخاب شد. آلبوم “زمستون” که قویاً باعث شهرت او شد در سال ۱۳۵۱ با ۱۸ ترانه عرضه شد. افشین در ساعتهای اولیه صبح روز جمعه اول مردادماه ۱۳۵۵ در یک حادثه رانندگی در جاده هراز جان خود را از دست داد افشین مقدم صدایش بود. در این سال ها كه آهنگ هایش دست به دست می گشت و به گوش نسل بعد از او می رسید، هیچ كس نمی دانست كه این صدای گرم متعلق به چه چهره ای است. بعد كه «زمستون» از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز انتشار گرفت و پوستر آن كنار پوسترهای دیگر موسیقی روز جا خوش كرد، تصویر خواننده هم جان گرفت. افشین مقدم را دیدیم كه جلو كوه هایی پر از برف ایستاده، دست به كمر زده و به دوربین خیره شده است. با ساعتی كه عقربه اش روی ۴۵/۸ دقیقه ایستاده. چقدر جوان بود در آن سال ها، جوان ماند و جوان از دنیا رفت. ۳۱ سال داشت كه تصادف رانندگی در جاده شمال جانش را گرفت و از او آلبوم «زمستون» و یك آلبوم نیمه تمام به جا گذاشت، در روزهایی كه آهنگ هایش در همه جا پخش می شد: زمستون تن عریون باغچه چون بیابون، درختا با پاهای برهنه زیر بارون... افشین مقدم كه رفت فرصتی پیش آمد تا آهنگ هایی كه خواند به تاراج برده شود. میراث او به مذاق خیلی ها خوش آمد و هر كس قطعه ای را برداشت و با صدای خود ضبط كرد و خیلی ها نفهمیدند این آهنگی كه می شنوند متعلق به افشین مقدم است نه صدای كذایی كه آن را دوباره اجرا می كند بدون اینكه نام صاحب اصلی اثر را یادآوری كند: تو آخرین طبیبی، كه لحظه های آخر به داد من رسیدی، تو نوری از خدایی كه پیغام خدا را، به گوش من رساندی، بر روح من دمیدی... بیشتر ترانه های افشین مقدم «این جا» و «آن جا» خوانده شدند و خیلی ها از اصل ماجرا بی خبر بودند و این بی انصافی البته فقط در حق او نشد، در حق خیلی های دیگر هم شد كه البته زنده نبودند تا رنج ببرند: قمرالملوك وزیری، عصمت باقرپور، مهرپویا، غلامحسین بنان و... كاری اش هم نمی شود كرد. رسم روزگار چنین است و شاید آنها با این كار باعث شدند كه آثار قدیمی فراموش نشوند و از بین نروند؛ گیرم كه با اجرایی ضعیف و صدایی بد و بی ربط. افشین مقدم آنقدر مجال نداشت كه كارهایی جز همان دو آلبوم از خود به جا بگذارد، در اوج بماند یا سقوط كند. مثل خوانندگان دیگری كه بخت كمتری برای در اوج ماندن داشتند. افشین مقدم در تراس رستورانی در نزدیكی شمیران آواز می خواند. صدای گرمی داشت و تعلقش فقط خواندن بود نه پول. سعید دبیری ترانه سرای بسیاری از قطعات مجموعه «زمستون» می گوید كه یك روز به این رستوران رفت و با افشین مقدم آشنا شد. افشین لوطی بود و میز دبیری را حساب كرد و رفاقت آنها شروع شد. سعید دبیری - كه بعدها با كوروش یغمایی و علیرضا افتخاری هم همكاری كرد- ترانه «زمستون» را گفت و از افشین مقدم كه در آن روزها در بلك كتز هم نقش كوچكی داشت خواست تا آن را به همراه چند ترانه دیگر اجرا كند. ترانه ها را در استودیو بل ضبط كردند و در سال ۱۳۵۴ آلبوم «زمستون» منتشر شد، خیلی هم سر و صدا كرد و اسم افشین مقدم را سر زبان ها انداخت و همین باعث شد كه او بلافاصله ضبط آلبوم دوم را با ساخته هایی از جهانبخش پازوكی شروع كند، درحالی كه چند روز بیشتر با مرگ فاصله نداشت. سعید دبیری می گوید: «قبل از سفر شمال شب آخری كه افشین در تهران بود، به استودیو بل آمد و به چشم آذر اصرار كرد كه آهنگی را كه نصفه كاره مانده بود ضبط كند. به او گفتیم كه وقتی برگشت می تواند سر فرصت به استودیو بیاید اما او كه انگار از مرگش خبر داشت قبول نكرد. حتی آن شب از چند تا از دوستان و خانواده اش هم خداحافظی كرد و دیگر هیچ وقت صدای او را نشنیدیم.» البته اگر افشین مقدم زنده بود، معلوم نبود كه به كدام دسته از خوانندگان ملحق می شد و هنرش چه سرنوشتی پیدا می كرد. «زمستون» هیچ وقت تجدید چاپ نشد تا اینكه شركت ایران گام توانست اجازه انتشار و پخش آن را بگیرد. با سه چهار قطعه ای كه از آلبوم حذف شده بود این مجموعه به بازار آمد و خیلی هم خریدار داشت. شاید همان روزهای اول كسانی هم كه نام او را شنیده بودند و صدایش را می شناختند، نفهمیدند مردی كه پشت به كوه ها ایستاده افشین مقدم است كه كارهایش را قبلاً گوش كرده بودند: جای تو خالی، جای تو مونده هنوز رو نقش قالی، امشب نمی دونه دلم، تو در چه حالی... اما این آلبوم مثل روزهای اولش تر و تازه بود و البته تقریباً شبیه هیچ كدام از آلبوم های پاپی كه این روزها می شنویم نبود. پشت هر صدایی كه می شنیدیم كسی بود كه ساز می زد. نه كامپیوتری برای صداسازی بود، نه كیبوردی. آهنگ با سازهایی مثل ویولن، ویولن آلتو، ترومپت، ساكسیفون، پیانو، گیتار، فلوت، جاز [درامز] و قانون اجرا شده بود كه همگی در استودیو حاضر بودند و حتی هیچ صدایی بعداً میكس نشده بود. امكانات ضبط دهه ۵۰ مثل امروز نبود و آهنگ ها با حضور كامل نوازندگان، آهنگساز و خواننده ضبط می شدند. «زمستون» فعلی شامل ۱۱ ترانه است كه با مشهورترین كار افشین مقدم یعنی همان «زمستون» شروع می شود. سعید دبیری می گوید كه این كارها را اول مردم شنیدند و بعد به صورت نوار منتشر شد، زمانی كه دیگر صفحه از ارزش افتاده بود. البته تمام ترانه های این آلبوم متعلق به او نیست. مسافر، به من نخند، آسمون، جاودانه، سینه ریز ستاره، گذشته، ای خدا، فانوس ماه، پاك باخته و گل افشین كه ترانه ای است به یاد خواننده قطعات دیگر این آلبوم هستند كه افشین مقدم هیچ وقت مجال اجرای زنده آنها را پیدا نكرد. اما خوانندگان دیگر این مجال را داشتند كه ترانه های او را به نام خود ثبت كنند. مثل ترانه مسافر كه هر موقع آن را با صدای افشین مقدم می شنویم بی اختیار صدای خواننده دوم آن هم در گوشمان می پیچد: روزی كه می خواستم از شهرمون برم، پیش هزاران چشم تو گریه می كردی، می گفتنی با حسرت دیگه برنمی گردی، گفتم كه عمر این سفر كوتاه كوتاهه، گفتی كه یاد من همیشه با تو همراهه، گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد، گفتی كه منتظر نشستن آخرین راهه... صدای سازهایی را می شنویم كه امروز دیگر در كمتر اثر پاپ ایرانی می شنویم: ترومپت، پیانو، ساكسیفون و... دوستداران افشین مقدم او هیچ وقت فكر نمی كردند كه صدای او بعد از سه دهه دوباره زنده شود و حتی بتوانند آن را از رادیو هم بشنوند.