زرین دست: فیلمبردارهای امروز نیازی به تمرین ندارند/حیف که نعمت ایشان را از دست دادیم
سینماپرس- گروه گفتوگو و گزارش- نفیسه علوی: نعمت حقیقی به عنوان یکی از قدیمیترین مدیران فیلمبرداری سینمای ایران به همراه فیلمبرداران دیگری چون علیرضا زریندست، در کنار کارگردانانی چون امیر نادری آغازگر دوران تازهای از سینمای ایران پیش از انقلاب بودند. زریندست هم از فیلمبرداران قدیمی سینمای ماست که حتما حرفهای خوبی در مورد سیر کاری نعمت حقیقی دارد.
نعمت حقیقی به عنوان یکی از قدیمیترین مدیران فیلمبرداری سینمای ایران به همراه فیلمبرداران دیگری چون علیرضا زریندست، در کنار کارگردانانی چون امیر نادری آغازگر دوران تازهای از سینمای ایران پیش از انقلاب بودند. زریندست هم از فیلمبرداران قدیمی سینمای ماست که حتما حرفهای خوبی در مورد سیر کاری نعمت حقیقی دارد. گفتو گوی زیر پاسخ چند سوالی ست که در این باره از او پرسیدهام:
نعمت حقیقی در جایی گفته است در یک فیلم، اصل اساسی این است که فیلمبردار و کارگردان با یکدیگر تفاهم داشته باشند و روحیه یکدیگر را بشناسند، فقط در چنین حالتی است که از نتیجه همکاری رضایت خواهند داشت و در غیر اینصورت فیلمبردار به وسیلهای مکانیکی بدل خواهد شد که وظیفهاش فقط گرفتن یک مجموعه عکس است. شما در این رابطه چه فکر میکنید؟ روحیه حقیقی در رابطه با کارگردانها چگونه بود؟ چقدر طرف مشورت هم بودند؟
این سوال در مورد رابطهای کلیشهایست. رابطهای کلیشهای بین کارگران و عوامل کلیدی فیلم. این رابطه کلیشهای میتواند رابطهای مفید و سازنده باشد یا نه تاثیر منفی یا خنثیای داشته باشد. گفته نعمت حرف باارزش و درستیست، که این گفته که برمی گردد به مدیریت کارگردانی که نیروهایی را در اطراف خودش به استخدام فیلم در میآورد. بعضی کارگردانها تمام نیروها را جمع میکنند اما بعد کارگردانی هنری را فراموش کرده و ارتشی رفتار میکنند. جوری که انگار همه چیز حتما باید سیاه یا حتما سپید باشد.
در بعضی فیلمها هم یک نوع تفاهمی بین عوامل هست. کارگردان آدم را دعوت میکند به مشارکت در ساخت و سعی میکند تمام استعدادها، تواناییها، خلاقیت و شعور عوامل فیلم را مورد استفاده قرار دهد. که این امر برمیگردد به روانشناسی آن شخصیت و قدرتی که در گردآوری و مدیریت نیروهای خوب و استفاده از آنها دارد. کارگردانی که با کلیشه شکنی میتواند وارد روح و توان آدمهای در استخداماش شود بهترین کار را میسازد.
آنچه حقیقی گفت در آثار خودش مستتر است. که ایشان به نوعی وارد مشارکت در ساخت میشد و این باعث به وجود آمدن آثار به یاد ماندنی و خوبی در سینمای ایران شده است.
ایشان در همان ابتدای آغاز فعالیتهایشان به عنوان فیلمبردار وارد تلویزیون و ساخت کارهای مستند و غیره شدند. و همین دوران بود که ایشان را به اوج دوره هنریشان رسانید و بعد به کارهای آقای کیمیایی، نادری و تقوایی دعوت شدند. خودشان معتقدند اگر در سینمای آن دوره مانده بودند هرز میرفتند و مثل بقیه در کارشان پیشرفی حاصل نمیشد. نظرتان در این رابطه چیست؟ فضای امروز کارفیلمبرداری در سینما را چگونه توصیف میکنید؟
دورهای که ایشان وارد تلویزیون شدند کارهایی مثل «چشمه» آوانسیان را انجام داد که اگر توجه کنید چقدر در نوع فیلمبرداری، نورپردازی و صحنههای خارجی حضور رفرکتورها را در نقاط مختلف تصویر احساس میکنیم.
حقیقی به شناخت بافت تصویر و خلق تصویر نرسیده بود. به مرور رسید و تواناییها در ذهنشان قوام پیدا کرد و ایشان تبدیل به جستجوگر در تصویر شدند. به جایی که تصویرشان به فیلمنامه فرم میبخشید و باعث میشد که تصویر دارای شعوری هنرمندانه شود. البته همین که در آن دوره در تلویزیون با نگاتیو کار میکردند یک جور سیاه مشق برای کار ایشان محسوب میشد.
موج جدید فیلمبردارهای امروز با گذشته قابل مقایسه نیست. فیلمبردارهای امروز نیازی به تمرین ندارند. دوربین را روی سیستم اتوماتیک میگذارند و تصویر را میگیرد و نیاز به هیچ تمرین و ممارستی ندارد. فیلمبرداری با دوربین دیجیتال را با فیلمبرداریهای آن دوره مقایسه نمیشود کرد. الان دیگر کسی تمرین نمیکند. آن آقایی که تا چهار روز پیش به طور مثال در کار تولید دکمه بوده حالا با فشار یک دکمه در فیلمبرداری کسب درآمد میکند. چرا؟ چون با این دوربینها و تکنولوژی جدید فیلمبرداری کار سادهای شده است.
شناخت نگاتیو، تصویر، دوربین و نور که لازمه کار آن دوره بوده دیگر جز شناختهای پایهای کار فیلمبرداری نیست. مثل نقاشی قبل از اختراع برق که با نقاشی بعد از آن دوره که قابل مقایسه نیست!
بهترین دوره کاری ایشان، یا بهتر بگویم بهترین کارشان را کدام کار میدانید؟
حقیقی ابعادی مختلفی داشت. یک هنرمند ذاتی و خودآموخته بود. فقط فیلمبرداری نمیکرد. مثلا ترانه و شعر میسرود و خیلی از خوانندهها کارهای او را خواندهاند. هنرمند قائم به ذاتی بود. نباید از بین کارهایش بهترین را انتخاب کرد. چون نعمت حقیقی مجموعهای از کارهای فوقالعاده دارد. مثل اینکه بگوییم مثلا بهترین کار داوینچی مونالیزاست! نه این معروفترین کار اوست و باقی کارهایش هم فوقالعاده هستند. فقط میتوانم بگویم حیف که نعمت ایشان را از دست دادیم.